لزوم مدیریت تعاملی در رسانه‌ملی

لزوم مدیریت تعاملی در رسانه‌ملی

رسانه‌های امروزی، با تحولات شگرفی در حوزه فناوری رو‌به‌رو شده‌اند. تنوع ابزارهای رسانه‌ای، تعدد دروازه بان‌های خبری، تکثیر تولیدکنندگان محتوا، از ساده‌ترین نتایج دنیای رسانه‌ای امروز است. همه در حال تولید محتوا و خبر و مطلب هستند. همه در حال توزیع هر آنچه به دست می‌آورند، هستند و همه فقط در رقابتی انبوه، غوطه ور شده‌اند. آنچه در این میان، مغفول مانده یا در کشاکش شلوغ‌نمایی بسیار، گم شده‌است، تشخیص صحیح از ناصحیح و اصطلاحا سره از ناسره است. این روزها همه مطلع هستند اما پرسش مهم این است که چه تعداد اطلاعات صحیح دارند یا چه تعداد اطلاعات لازم را به دست می‌آورند و اصولا اطلاعات زائد را چگونه باید شناخت و دفع کرد.

در دنیای آکادمیک به «سواد رسانه‌ای» نظر دارند ولی این دانش تخصصی، برای چه تعداد، چه گروه یا چه قشری از مردم حاضر در فضای رسانه‌ای امروز، مهم است و باید در اختیار داشته‌باشند؟ و اصولا چه تعداد می‌توانند امین باشند و مورد اعتماد و مردم به آنها رجوع کنند و تا اندازه‌ای از معرکه اخبار نادرست، تحریف شده، شلوغ نما و رنگ به رنگ، عبور کنند یا از آسیب‌ها و تغافل‌های ناشی از این فضای شلوغ، در امان بمانند. این چرخش گسترده از دروازه‌بانان سنتی تا دروازه‌بانان امروزی را چگونه باید تحلیل کرد؟
ساختارهایی همچون رسانه‌ملی، اصطلاحا ساختارهایی مولتی پلتفرم هستند. ساختارهایی که فقط یک رسانه‌ای نیستند. هم رادیو هستند و هم تلویزیون؛ هم پلتفرم نمایشی دارند و هم روزنامه؛ هم اپلیکیشن دارند در تنوع‌های مختلف و هم در دنیای مجازی سیر می‌کنند؛ و موارد بسیاری از این دست. بخش‌هایی از این ساختار نیازمند دروازه‌بانی به سبک سنتی است اما بخش‌های دیگر دروازه‌بانی نوین را می‌طلبند. دنیای امروز به ساختارهای سنتی، اجازه نمی‌دهد یکه‌تاز باشند و بر این مبناست که نوعی تعامل را با آنچه در فضاهای جدید بروز می‌یابد، جاری ساخته‌اند. رسانه‌ملی نیز، نیازمند تحول در نگرش سنتی است و این نیاز، در سالیان اخیر به تدریج شناسایی شده و برای پاسخگویی به آن، تلاش‌هایی در حال انجام است. در کنار نظام سنتی رسانه‌ای و یکسویه بودن ارسال اطلاعات و نیز سوگیری‌ها، نظام نوین دروازه‌بانی رسانه‌ای، به دو سویه بودن و تعامل و گاه یک سویه شدن از نقطه مقابل، رو کرده‌است. موضوعات بسیاری امروزه وجود دارند که اطلاعات نخستین یا حتی تکمیلی همراه با تصویر آن، سریع‌تر از ابزار سنتی، به دست می‌آید. در این موارد ساختار سنتی با استفاده از آنها و در تعامل با آنچه «شهروند خبرنگاران» نامیده شده‌است، می‌تواند به جمع‌بندی و تکمیل با تحلیل و تفسیر و حتی عناصر خبری دیگر مرتبط با موضوع، برسد و نتیجه را منتشر کند. نتیجه‌ای که بدیهی است خیلی متفاوت از آن چیزی که در فضای رسانه‌های نوین یا مجازی درحال توزیع است نخواهدبود و حتی در صورت دقت در جمع‌بندی و تکمیل و حتی استفاده از عناصر خارج از ساختار سنتی، می‌تواند نقش پیشگام یا هدایتگر رویداد را به رسانه‌ملی بدهد.
آنچه این روزها در موضوعات خبری می‌بینیم، نوعی در هم آمیزی اطلاعات شهروند خبرنگاران با اطلاعات رسمی و تکمیل آنها در رسانه‌ملی است. این نکته بیشتر در حوزه‌های خبری و گزارشی به چشم آمده‌است؛ اگرچه باید با استفاده از بازخورد نگاه بیرونی و نگاه مخاطب به دیگر برنامه‌های رسانه‌ملی، تعامل این چنینی در سایر حوزه‌های فعالیت رسانه‌ای دیده شود. 
ورود سریع به هر موضوعی اعم از سیاسی یا تفریحی و مانند آن و نشان دادن تعامل با دیگران، می‌تواند اعتبار و اطمینان به رسانه‌ملی را افزون‌تر کند و حتی اگر مواردی مورد اعتراض و واکنش تقابلی قرار می‌گیرد، با بررسی سریع و صحیح، و اصلاح روند نشان دهد تعامل رخ داده، در حال تثبیت و اصطلاحا، نهادینه شدن است. 
ضروری است که بازتاب نگاه مخاطب به گونه‌ای باشد که مخاطب متوجه تاثیر نگاهش در روند برنامه‌سازی یا تقویت برنامه مورد نظرش بشود. این گونه نباشد که از همه مخاطبان درخواست شود نظرات خود را در سامانه‌های متفاوت نسبت به گزارشگران یا مجریان، یا محتوای برنامه‌ها یا عناصری از برنامه ها، بیان کنند اما همچنان در بر همان پاشنه بچرخد و اگر نگاه اصلاحی هم دریافت شده و اعمال گردیده، مخاطب متوجه نشود. 

راهی برای مرجع شدن
هر اندازه رسانه‌ملی در دنیای امروز، پویاتر یا به قول نگاه‌های آکادمیک، «دینامیک» تر باشد، مدیریت مولتی پلتفرم
 امروزی‌اش و همچنین تقویت اعتماد مخاطب گرفتار در انبوه داده‌ها را به خوبی انجام داده‌است و اصطلاحا در جهت مرجعیت رسانه‌ای شدن، گام‌های بزرگی برداشته‌ است.

حسین سلطان‌محمدی - منتقد