چرا سفر رئیسجمهور به آمریکای جنوبی اهمیت ویژهای دارد؟
تور آمریکای لاتین از بامداد دیروز به مدت پنج روز شروع شد و بالاخره سیدابراهیم رئیسی با هیاتی سیاسی و اقتصادی به آمریکای جنوبی رفت، آمریکای جنوبی همیشه از حوزههای مورد توجه ایران بوده، چراکه ایران با اغلب کشورهای این منطقه دیدگاههای سیاسی مشترکی دارد که به همکاریها کمک میکند ضمن اینکه نباید از ظرفیت های اقتصادی مکمل هم میان دو طرف غافل شد.
هرچند توانمندی های ایران در حوزه های اقتصادی، صنعتی و حتی تکنولوژیهای جدید مورد نیاز کشورهای دوست ایران در آمریکای لاتین است و همین فرصت خوبی برای توسعه همکاریهای تجاری را هم فراهم میکند. بنابراین میتوان سفر رئیسی به سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا را نقطهعطفی دانست که میتواند سطح مناسبات تجاری ایران با کشورهای آمریکای جنوبی را همسطح مناسبات سیاسی افزایش دهد. در ۲۱ ماه گذشته یعنی از وقتی رئیسجمهور دولت سیزدهم استراتژی خود را بر مبنای روابط دوستانه با همه همسایگان و کشورهای مستقل در شرق و غرب و شمال و جنوب دنیا قرار داد، ۱۲سفر خارجی داشته که البته بیشتر آنها به کشورهای منطقه و آسیا بوده است. سفر اول رئیسی با تاجیکستان در شهریور ۱۴۰۰ آغاز و سپس با دو سفر به ترکمنستان، روسیه، قطر، عمان، ازبکستان، آمریکا (سازمان ملل متحد)، قزاقستان، چین، سوریه و نهایتا اندونزی دنبال شد.
دیروز هم سومین سفر به مقصد کاراکاس کلید خورد. پرواز تهران به سوی سه کشور اسپانیاییزبان در آمریکای جنوبی به دعوت رئیسجمهور کشورهای ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا انجام شد، سه کشور مستقل در ساختار بینالملل که به تعبیر رئیسجمهور موضع مشترک ما و این سه کشور ایستادگی در مقابل نظام سلطه و یکجانبهگرایی بوده است.
رئیسی تاکید کرده سالهای اخیر ارتباطات خوبی بین ما و این کشورها برقرار شده که یکی از حوزههای ارتباط علاوه بر حوزه سیاسی، همکاری و مناسبات اقتصادی هم هست. رئیسجمهور همچنین خبر داده که ایران در این دو سال در حوزه صنعتی و کشاورزی، علمی، فناوری و پزشکی و درمانی با این کشورها ارتباط و همکاری خوبی داشته است و از جمله همکاریهای خوبی که در این سالها برقرار شده و همچنان ادامه دارد ، صدور نیروی فنی-مهندسی جمهوری اسلامی است کما این که این کشورها همواره نسبت به نیروهای فنی-مهندسی ما اظهار تمایل کردهاند. با این مقدمه میخواهیم بررسی کنیم سفر رئیسجمهور به سه کشور آمریکای لاتین (ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا) از نظر دیپلماسی چندجانبهگرایی و ظرفیتهای نظام بینالملل چرا حائز اهمیت است؟ نکته اول را باید از تقابل آمریکا با ایران شروع کنیم، از منظر جهانی این سفر در شرایطی انجام میشود که جو بایدن در آمریکا متهم به ناکارآمدی در ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین و ایران است و از این رو همگرایی بیشتر ایران با همسایگان جنوبی آمریکا، برای آنها نامطلوب است. در واقع حساسیت و مخالفت دولت آمریکا به گسترش روابط ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین آنقدر زیاد است که اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا لایحه مقابله با نفوذ ایران در نیمکره غربی به ویژه در آمریکای لاتین را امضا کرده بود. از نظر سیاست داخلی هم دوربودن دولت قبل از ارتباطگیری با آمریکای لاتین این موضوع را در مقطع فعلی مهم کرده است. به ویژه اگر به تصویر برساخته رسانههای غربی از ارتباط ایران با کشورهای آمریکای لاتین مخصوصا ونزوئلا توجه کنید، متوجه می شوید آنها هم به سبک و سیاق دولت روحانی این نوع دیپلماسی را هزینهساز و بیفایده میدانند. در حالی که این گزاره کاملا اشتباه است که در این گزارش به تشریح دلیل آن پرداختهایم. اگر به ظرفیتهای همکاریهای اقتصادی ایران و کشورهای آمریکای لاتین به خصوص کشورهای ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه و سابقه همکاریهای اقتصادی دوسویه نگاه کنیم به اطلاعات جالبی میرسیم فقط در یک فقره مثلا صادرات ایران به ونزوئلا در سال 98، دو میلیون دلار بوده و اکنون به 6/3 میلیارد دلار رسیده است. همان طور که گفتیم روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آمریکای لاتین در دولت های مختلف با فراز و فرودهایی همراه بوده که اوج آن در دولت نهم و دهم بود. به عنوان نمونه میزان مبادلات تجاری ایران و آمریکایلاتین از ۹۰۰ میلیون دلار در سال ۷۹ به نزدیک ۴ میلیارد دلار در سال ۹۲ رسیده بود. همچنین در آن سالها، ایران در روابط اقتصادی خود با کشورهای آمریکایلاتین به متنوعسازی شرکای اقتصادی و بازرگانی پرداخت و طی سالهای ۸۸تا۹۲ توانست بیش از ۲۵۰ توافقنامه تجاری با کشورهای آمریکایلاتین امضا کند. این روابط در دولت یازدهم و دوازدهم با عمق کمتری ادامه یافت اما دولت سیزدهم دوباره درصدد توسعه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین برآمد به طوری که از مرداد ۱۴۰۱ و شروع کار دولت علاوه بر ترمیم مناسبات با همسایگان، نگاهی ویژه به حیاط خلوت آمریکا داشت تا فرصتهای از دست رفته سالهای گذشته در زمینه همکاریهای راهبردی با آمریکای لاتین را دوباره زنده کند که یک نمونه فروش نفت به ونزوئلا بوده است. مثلاً در حالی که نفتکشهای ایران در ابتدای دولت سیزدهم با ذخیره بسیار بالا و حدود 78 میلیون بشکهای روی آب مانده بود، همه آنها در این مدت به کشورهای مختلف از جمله ونزوئلا فروخته شد و امروز نفت روی آب تقریبا صفر است.
از اعزام نفتکش تا پالایشگاه فراسرزمینی
نکته دیگر بازخوانی تصاویر و مطالب مربوط به اعزام سه نفتکش ایران یا همکاری ایران و کوبا در تولید واکسن کرونا که هر دو در شرایط تحریم و به نفع مردم این کشورها انجام شد. حتی اگر خاطرتان باشد مشارکت ایران در تجهیز پالایشگاههای ونزوئلا که با اورهال آن، عملا پالایشگاه فراسرزمینی ایران میشود، یا تأسیس فروشگاه ایرانی مگاسیس و عرضه محصولات داخلی کشورمان یا استفاده از ظرفیت کشت فراسرزمینی در روابط تهران و کاراکاس . اتفاق دیگر هم صادرات تراکتور بود که دوباره از سال قبل و پس از سفر مادورو به ایران انجام شد، حتی راهاندازی مجدد خط تولید سایپا که همان جا صورت گرفته و چیزی هم از ظرفیت تولید داخلی ما کم نمیکند، مجددا احیا میشود. در واقع بازار مناسب این کشورها برای صادرات منجر به سودآوری کشور و ارزآوری بالا برای تهران خواهد شد. حالا به این نکته بپردازیم چرا سرمایهگذاریهای کشورهای مختلف جهان در کشورهای آمریکای لاتین تا این حد مهم شده و ممکن است ایران از این رقابت اقتصادی جا بماند؟ فقط روسیه و چین سرمایهگذاری بالایی در کشورهای آمریکای لاتین انجام دادند و حتی ترکیه توجه ویژهای به ونزوئلا داشته تا جایی که برادر اردوغان نماینده او در امور ونزوئلا معرفی شده و ترکیه تمرکز اصلیاش را روی معادن ونزوئلا بهخصوص معادن طلا قرار داده است، بنابراین چرا ایران با سابقه سیاسی مشترک با این کشورها باید از چنین ظرفیت اقتصادی مطلوبی جا بماند؟
اشتراک با اتحادیههای بولیواری
مساله بعدی ظرفیت فوقالعاده اتحادیههای آمریکای لاتین از جمله آلبا و سلاک است که ارتباط ایران با این نوع اتحادیهها و مزایای آن برای شرایط فعلی اقتصادی کشورمان خیلی مهم است. در واقع «آلبا» در منطقه آمریکای لاتین به عنوان جایگزینی برای پروژههای نئولیبرال آمریکا پدید آمد و توانست به خوبی جایگاه «آلکا» یا همان منطقه تجارت آزاد آمریکا را تصاحب کند. در 14 دسامبر 2004 «اتحاد بولیواری برای ملتهای آمریکای لاتین» ملقب به آلبا توسط ونزوئلا و کوبا که پیشتاز جنبش مقاومت ملتهای آمریکای لاتین هستند بنیان گذاشته شد؛ آلبا در حال حاضر متشکل از کشورهای بولیوی، کوبا، جمهوری دومینیکن، اکوادور، نیکاراگوئه، سنتلوسیا، سنتوینسنت و گرنادین، سورینام و ونزوئلا است که کشورهای دیگری از جمله هائیتی، ایران، سوریه، هندوراس و السالوادور به عنوان ناظر در آن حضور دارند. یک نکته جذاب دیگر در زمینه تعامل با آمریکای جنوبی ظرفیت شراکت دریایی و در نتیجه فعالشدن اقتصاد دریاست، نهتنها چندجانبهگرایی و کریدور مقاومت جهانی برای همکاریهای جدید یک نقطهعطف در این سفر است، شکلدادن به نظم جدید جهانی به طوری که مطلوب جمهوری اسلامی باشد از دستاوردهای خاص و ماندگار این سفر است که معماری آن را ایران با تکمیل این پازل از شرق تا جنوب آمریکا قدم به قدم با دیپلماسی دنبال کرده است.شما تصور کنید فقط در یک فقره همکاری ایران و ونزوئلا و توسعه روابط دو کشور نمادی از شکست سیاستهای آمریکا علیه کشورهای مستقل است به ویژه این که شکست پروژههای ریز و درشت براندازانه در ایران و ونزوئلا نمونههایی از پیروزیهای میدانی برای تهران و کاراکاس در مقابل دشمن مشترک یعنی آمریکاست. شما وقتی با کشوری حوزه تجربی مشترکی دارید، قطعا دستیابی به اهداف مشترک در دسترس است که در اینجا نمونه آن وضعیت تحریمی ما و آمریکای لاتینیهاست و از این رو رویکرد خنثیسازی تحریم میتواند یک مکانیسم معتبر دیگر در برابر این دشمن مشترک باشد.
مریم عاقلی - گروه سیاسی
دیروز هم سومین سفر به مقصد کاراکاس کلید خورد. پرواز تهران به سوی سه کشور اسپانیاییزبان در آمریکای جنوبی به دعوت رئیسجمهور کشورهای ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا انجام شد، سه کشور مستقل در ساختار بینالملل که به تعبیر رئیسجمهور موضع مشترک ما و این سه کشور ایستادگی در مقابل نظام سلطه و یکجانبهگرایی بوده است.
رئیسی تاکید کرده سالهای اخیر ارتباطات خوبی بین ما و این کشورها برقرار شده که یکی از حوزههای ارتباط علاوه بر حوزه سیاسی، همکاری و مناسبات اقتصادی هم هست. رئیسجمهور همچنین خبر داده که ایران در این دو سال در حوزه صنعتی و کشاورزی، علمی، فناوری و پزشکی و درمانی با این کشورها ارتباط و همکاری خوبی داشته است و از جمله همکاریهای خوبی که در این سالها برقرار شده و همچنان ادامه دارد ، صدور نیروی فنی-مهندسی جمهوری اسلامی است کما این که این کشورها همواره نسبت به نیروهای فنی-مهندسی ما اظهار تمایل کردهاند. با این مقدمه میخواهیم بررسی کنیم سفر رئیسجمهور به سه کشور آمریکای لاتین (ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا) از نظر دیپلماسی چندجانبهگرایی و ظرفیتهای نظام بینالملل چرا حائز اهمیت است؟ نکته اول را باید از تقابل آمریکا با ایران شروع کنیم، از منظر جهانی این سفر در شرایطی انجام میشود که جو بایدن در آمریکا متهم به ناکارآمدی در ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین و ایران است و از این رو همگرایی بیشتر ایران با همسایگان جنوبی آمریکا، برای آنها نامطلوب است. در واقع حساسیت و مخالفت دولت آمریکا به گسترش روابط ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین آنقدر زیاد است که اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا لایحه مقابله با نفوذ ایران در نیمکره غربی به ویژه در آمریکای لاتین را امضا کرده بود. از نظر سیاست داخلی هم دوربودن دولت قبل از ارتباطگیری با آمریکای لاتین این موضوع را در مقطع فعلی مهم کرده است. به ویژه اگر به تصویر برساخته رسانههای غربی از ارتباط ایران با کشورهای آمریکای لاتین مخصوصا ونزوئلا توجه کنید، متوجه می شوید آنها هم به سبک و سیاق دولت روحانی این نوع دیپلماسی را هزینهساز و بیفایده میدانند. در حالی که این گزاره کاملا اشتباه است که در این گزارش به تشریح دلیل آن پرداختهایم. اگر به ظرفیتهای همکاریهای اقتصادی ایران و کشورهای آمریکای لاتین به خصوص کشورهای ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه و سابقه همکاریهای اقتصادی دوسویه نگاه کنیم به اطلاعات جالبی میرسیم فقط در یک فقره مثلا صادرات ایران به ونزوئلا در سال 98، دو میلیون دلار بوده و اکنون به 6/3 میلیارد دلار رسیده است. همان طور که گفتیم روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای آمریکای لاتین در دولت های مختلف با فراز و فرودهایی همراه بوده که اوج آن در دولت نهم و دهم بود. به عنوان نمونه میزان مبادلات تجاری ایران و آمریکایلاتین از ۹۰۰ میلیون دلار در سال ۷۹ به نزدیک ۴ میلیارد دلار در سال ۹۲ رسیده بود. همچنین در آن سالها، ایران در روابط اقتصادی خود با کشورهای آمریکایلاتین به متنوعسازی شرکای اقتصادی و بازرگانی پرداخت و طی سالهای ۸۸تا۹۲ توانست بیش از ۲۵۰ توافقنامه تجاری با کشورهای آمریکایلاتین امضا کند. این روابط در دولت یازدهم و دوازدهم با عمق کمتری ادامه یافت اما دولت سیزدهم دوباره درصدد توسعه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین برآمد به طوری که از مرداد ۱۴۰۱ و شروع کار دولت علاوه بر ترمیم مناسبات با همسایگان، نگاهی ویژه به حیاط خلوت آمریکا داشت تا فرصتهای از دست رفته سالهای گذشته در زمینه همکاریهای راهبردی با آمریکای لاتین را دوباره زنده کند که یک نمونه فروش نفت به ونزوئلا بوده است. مثلاً در حالی که نفتکشهای ایران در ابتدای دولت سیزدهم با ذخیره بسیار بالا و حدود 78 میلیون بشکهای روی آب مانده بود، همه آنها در این مدت به کشورهای مختلف از جمله ونزوئلا فروخته شد و امروز نفت روی آب تقریبا صفر است.
از اعزام نفتکش تا پالایشگاه فراسرزمینی
نکته دیگر بازخوانی تصاویر و مطالب مربوط به اعزام سه نفتکش ایران یا همکاری ایران و کوبا در تولید واکسن کرونا که هر دو در شرایط تحریم و به نفع مردم این کشورها انجام شد. حتی اگر خاطرتان باشد مشارکت ایران در تجهیز پالایشگاههای ونزوئلا که با اورهال آن، عملا پالایشگاه فراسرزمینی ایران میشود، یا تأسیس فروشگاه ایرانی مگاسیس و عرضه محصولات داخلی کشورمان یا استفاده از ظرفیت کشت فراسرزمینی در روابط تهران و کاراکاس . اتفاق دیگر هم صادرات تراکتور بود که دوباره از سال قبل و پس از سفر مادورو به ایران انجام شد، حتی راهاندازی مجدد خط تولید سایپا که همان جا صورت گرفته و چیزی هم از ظرفیت تولید داخلی ما کم نمیکند، مجددا احیا میشود. در واقع بازار مناسب این کشورها برای صادرات منجر به سودآوری کشور و ارزآوری بالا برای تهران خواهد شد. حالا به این نکته بپردازیم چرا سرمایهگذاریهای کشورهای مختلف جهان در کشورهای آمریکای لاتین تا این حد مهم شده و ممکن است ایران از این رقابت اقتصادی جا بماند؟ فقط روسیه و چین سرمایهگذاری بالایی در کشورهای آمریکای لاتین انجام دادند و حتی ترکیه توجه ویژهای به ونزوئلا داشته تا جایی که برادر اردوغان نماینده او در امور ونزوئلا معرفی شده و ترکیه تمرکز اصلیاش را روی معادن ونزوئلا بهخصوص معادن طلا قرار داده است، بنابراین چرا ایران با سابقه سیاسی مشترک با این کشورها باید از چنین ظرفیت اقتصادی مطلوبی جا بماند؟
اشتراک با اتحادیههای بولیواری
مساله بعدی ظرفیت فوقالعاده اتحادیههای آمریکای لاتین از جمله آلبا و سلاک است که ارتباط ایران با این نوع اتحادیهها و مزایای آن برای شرایط فعلی اقتصادی کشورمان خیلی مهم است. در واقع «آلبا» در منطقه آمریکای لاتین به عنوان جایگزینی برای پروژههای نئولیبرال آمریکا پدید آمد و توانست به خوبی جایگاه «آلکا» یا همان منطقه تجارت آزاد آمریکا را تصاحب کند. در 14 دسامبر 2004 «اتحاد بولیواری برای ملتهای آمریکای لاتین» ملقب به آلبا توسط ونزوئلا و کوبا که پیشتاز جنبش مقاومت ملتهای آمریکای لاتین هستند بنیان گذاشته شد؛ آلبا در حال حاضر متشکل از کشورهای بولیوی، کوبا، جمهوری دومینیکن، اکوادور، نیکاراگوئه، سنتلوسیا، سنتوینسنت و گرنادین، سورینام و ونزوئلا است که کشورهای دیگری از جمله هائیتی، ایران، سوریه، هندوراس و السالوادور به عنوان ناظر در آن حضور دارند. یک نکته جذاب دیگر در زمینه تعامل با آمریکای جنوبی ظرفیت شراکت دریایی و در نتیجه فعالشدن اقتصاد دریاست، نهتنها چندجانبهگرایی و کریدور مقاومت جهانی برای همکاریهای جدید یک نقطهعطف در این سفر است، شکلدادن به نظم جدید جهانی به طوری که مطلوب جمهوری اسلامی باشد از دستاوردهای خاص و ماندگار این سفر است که معماری آن را ایران با تکمیل این پازل از شرق تا جنوب آمریکا قدم به قدم با دیپلماسی دنبال کرده است.شما تصور کنید فقط در یک فقره همکاری ایران و ونزوئلا و توسعه روابط دو کشور نمادی از شکست سیاستهای آمریکا علیه کشورهای مستقل است به ویژه این که شکست پروژههای ریز و درشت براندازانه در ایران و ونزوئلا نمونههایی از پیروزیهای میدانی برای تهران و کاراکاس در مقابل دشمن مشترک یعنی آمریکاست. شما وقتی با کشوری حوزه تجربی مشترکی دارید، قطعا دستیابی به اهداف مشترک در دسترس است که در اینجا نمونه آن وضعیت تحریمی ما و آمریکای لاتینیهاست و از این رو رویکرد خنثیسازی تحریم میتواند یک مکانیسم معتبر دیگر در برابر این دشمن مشترک باشد.
مریم عاقلی - گروه سیاسی