گفتوگو با محمدجواد رحیمنژاد، روزنامهنگار اهل بم درباره دیماه 1398 و یک تشییع بهیاد ماندنی
قرار ما بیتالزهرای حاجقاسم
13 دیماه سال 98 برای هرکدام از مردم ایران به گونهای گذشت. هرکسی بنا به طبقه اجتماعی، سواد، شغل و زن و مرد بودنش با خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی به گونهای خاص برخورد کرد اما در همه مردم یک احساس مشترک بود: بهت. هیچکس باور نمیکرد که سردار سلیمانی دیگر نیست و همه به یک سوال فکر میکردند: بعد از سردار چه بر سر کشور میآید؟ اصلا مگر میشود سردار را شهید کردهباشند؛ مردی که سالها با خطرناکترین آدمها جنگیده و داعش را زمینگیر کردهبود. هیچکس باور نمیکرد که سردار در ساعتی بعد از نیمهشب به شهادت رسیدهباشد.
مسؤولان کشور رسما موضعگیری کردند. فعالان شبکههای اجتماعی درباره این اتفاق نوشتند و موضعگیری کردند و رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری پر شد از خبر شهادت سردار. ایران پر شد از صداهایی که همه میپرسیدند چرا و چگونه؟ اما در کنار این صدای بلند که در همه جهان شنیده شد، صدای بهت هم پابهپای صدای مردم ایران شنیده میشد. همه دچار بهت شدهبودیم. حادثه به یکباره آمدهبود و آنقدر بزرگ بود که همه را مبهوت کرد. در این میان اما مردم عادی، مردم کوچه و بازار، مردمی که حاجقاسم را بهعنوان حاجقاسم، بدون هیچ تحلیلی قبول داشتند، واقعیترین واکنش را نشان دادند. به کوچه و خیابان آمدند و عزاداری کردند؛ واقعیترین و عمومیترین عزاداری. شبیه اتفاقی که در زمان رحلت امامخمینی(ره) رخ داد. همه جای ایران سیاهپوش شد و عزاداری مردم آغاز شد در میان بهت و اندوه. اندوه برای ازدستدادن مردی که قهرمان یک ملتبود.
این اندوه و بهت و عزا اما در استان کرمان شکل دیگری داشت. این استان زادگاه یکی از موثرترین و مهمترین شخصیتهای ایران بود. سردار وصیت کردهبود که در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شود. در کنار دیگر همرزمانش. مردم کرمان میدانستند که بهزودی پیکر حاجقاسم به زادگاهش خواهد آمد. ایران عزادار شدهبود. شهر کرمان مادر این عزاداریها بود. با محمدجواد رحیمنژاد، روزنامهنگار و فعال رسانهای همصحبت شدم تا برایمان از روز 13دی و روزهای بعدش بگوید؛ روزهایی که استان کرمان در میان بهت و عزا منتظر بازگشت سردار غیور به زادگاهش بود.
قرار ما فاطمیه حاجقاسم
رحیمنژاد میگوید: حاجقاسم شاید برای بیشتر مردم سردار سلیمانی بود. سردار بادرایتی که در زمان جنگ و بعد از آن همواره برای حفظ ایران و امنیت آن تلاش کرد اما برای مردم کرمان، سردار، «حاجقاسم» بود. دو کلمهای که نشان از صمیمیت ایشان با مردم و محبت مردم کرمان نسبت به ایشان دارد. مردم کرمان به سببی به حاجقاسم نزدیکی عاطفی و دلی داشتند و دارند. پدر، برادر، عمو و دایی یا مردی از نزدیکان با سردار در شرایطی همرزم بوده. همه اینها خاطراتی از حاجقاسم داشتند که برای ما که بچه بودیم و از نزدیک سردار سلیمانی را ندیدهبودیم تعریف میکردند. همه اینخاطرات در ذهن ما ثبت شده و ما همیشه خودمان را به سردار نزدیک میدانیم، حتی حالا که شهید شدهاند. سردار مردمدار بود. فروتنیاش زبانزد عام و خاص بود. همین رفتار چنان مهر او را در دل همه مردم استان جای دادهبود که وقتی خبر شهادت سردار رسید، همه ما انگار که پدر و یاور نزدیک خود را از دست دادهباشیم. مثل همه مردم باورمان نمیشد که سردار دیگر نیست و دیگر هرگز به کرمان سفر نخواهد کرد. حاجقاسم، فاطمیه در کرمان ساختهاند که به فاطمیه سردار سلیمانی شهرت دارد. خبر شهادت ایشان که رسید خیلی از مردم رفتند به فاطمیه. انگار که رفتهاند خانه سردار تا واقعیت را دریابند. عزاداری از فاطمیه شروع شد. همان فاطمیه که حاجقاسم در ایام محرم و فاطمیه میآمدند آنجا و برای سیدالشهدا(ع) و حضرت فاطمه(س) عزاداری میکردند. امسال که دومین سال شهادت سردار است، همزمان شده با ایام فاطمیه. قرار همه مردم کرمان همان فاطمیه است.
عزای ملی
سردار سلیمانی بین مردم کرمان عجیب محبوب بودند. ایشان بعد از جنگ، سالها در شرق و جنوب استان کرمان امنیت برقرار میکردند. در کنار ایجاد امنیت و مبارزه با قاچاقچیان، به مردم محروم این استان هم رسیدگی میکردند. محرومیتزدایی از استان کرمان و مناطق کمبرخوردارش را سردار شروع کردند و کارهای مهمی برای مردم این مناطق انجام دادند.
مردمی که با شنیدن نام سردار سلیمانی برای او دعا میکردند. وقتی خبر شهادت سردار رسید همه مردم استان احساس میکردند بزرگترین حامی خود را از دست دادهاند. همه میدانستند پیکر ایشان برای خاکسپاری به کرمان آورده میشود و به همین دلیل از شهرها و روستاهای مختلف به سمت کرمان راه افتادهبودند و جادهها پر بود از جماعتی که به سمت کرمان میرفتند. از 13 دیماه این عزیمت شروع شد و تا روز بعد از مراسم خاکسپاری هم ادامه داشت. مردم سیستان و بلوچستان و استانهای همجوار کرمان هم راهی این شهر شدهبودند.
اینها به جز کسانی بودند که از همه کشور به سمت کرمان در حرکت بودند. در جادهها موکبها کار خود را شروع کردهبودند تا به مسافران خدمترسانی کنند. مساجد، حسینیهها و مدارس در اختیار مسافران قرار گرفتهبود. برخی مردم درخانههایشان را روی مسافران و عاشقان حاج قاسم بازگذاشتهبودند. مقصد همه یکی بود، گلزار شهدای کرمان و آخرین وداع با سردار دلها. در میان جمعیت زیادی که به کرمان رسیدهبودند اقوام مختلف ایرانی را میدیدیم که با لباس محلی آمدهبودند نشان دهند، همه ایران محبان سردار هستند. آن جمعیت که از همه ایران در کرمان جمع شدهبودند ثابت کرد دل یک ملت برای سرداری که به ناحق شهیدش کردند، میتپد.
وداع
ستاد مراسم خاکسپاری سردارسلیمانی در استانداری کرمان تشکیل شدهبود و همه تلاش میکردند با برنامهریزی دقیق و بینقص پیکر سردار به خاک سپرده شود اما جمعیت خیلی زیاد بود. مسیر فرودگاه تا بهشتزهرای کرمان و گلزار شهدا پر بود از جمعیت. جای سوزنانداختن نبود. کرمان پر بود از مردم ایران. بهشتزهرا در دامنه کوه صاحبالزمان(عج) قرار دارد. عکسهای زیادی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که مردم به بالای کوه رفتهبودند و در دامنه کوه منتظر رسیدن پیکر شهید سلیمانی بودند. برخی نوشتند با این جمعیت نمیتوان مراسم خاکسپاری را برگزار کرد و هجوم جمعیت شاید خطرناک باشد. همین هشدارها و رصد ستاد برگزاری مراسم خاکسپاری باعث شد اعلام کنند مراسم خاکسپاری لغو شده و به زمانی دیگر موکول شدهاست. مردم تا شب ماندند اما هوا که سردتر شد کمکم پراکنده شدند و جمعیت کم شد.
بعد از نیمهشب، پیکر ایشان به خاک سپرده شد. حالا دیگر مزار ایشان یکی از مقاصد همه مسافرانی است که به کرمان میآیند. از وزیر و مسؤولان عالیرتبه گرفته تا مردم عادی. ایشان تا زنده بودند برای ایران و استان کرمان اعتباری والا داشتند. بعد از شهادتشان هم معتبرتر و محبوبتر شدند. پیکر سردار شهید پورجعفری، یار قدیمی سردار که در کنار ایشان به شهادت رسید نیز همزمان تشییع و به خاک سپرده شد.
مسؤولان کشور رسما موضعگیری کردند. فعالان شبکههای اجتماعی درباره این اتفاق نوشتند و موضعگیری کردند و رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری پر شد از خبر شهادت سردار. ایران پر شد از صداهایی که همه میپرسیدند چرا و چگونه؟ اما در کنار این صدای بلند که در همه جهان شنیده شد، صدای بهت هم پابهپای صدای مردم ایران شنیده میشد. همه دچار بهت شدهبودیم. حادثه به یکباره آمدهبود و آنقدر بزرگ بود که همه را مبهوت کرد. در این میان اما مردم عادی، مردم کوچه و بازار، مردمی که حاجقاسم را بهعنوان حاجقاسم، بدون هیچ تحلیلی قبول داشتند، واقعیترین واکنش را نشان دادند. به کوچه و خیابان آمدند و عزاداری کردند؛ واقعیترین و عمومیترین عزاداری. شبیه اتفاقی که در زمان رحلت امامخمینی(ره) رخ داد. همه جای ایران سیاهپوش شد و عزاداری مردم آغاز شد در میان بهت و اندوه. اندوه برای ازدستدادن مردی که قهرمان یک ملتبود.
این اندوه و بهت و عزا اما در استان کرمان شکل دیگری داشت. این استان زادگاه یکی از موثرترین و مهمترین شخصیتهای ایران بود. سردار وصیت کردهبود که در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شود. در کنار دیگر همرزمانش. مردم کرمان میدانستند که بهزودی پیکر حاجقاسم به زادگاهش خواهد آمد. ایران عزادار شدهبود. شهر کرمان مادر این عزاداریها بود. با محمدجواد رحیمنژاد، روزنامهنگار و فعال رسانهای همصحبت شدم تا برایمان از روز 13دی و روزهای بعدش بگوید؛ روزهایی که استان کرمان در میان بهت و عزا منتظر بازگشت سردار غیور به زادگاهش بود.
قرار ما فاطمیه حاجقاسم
رحیمنژاد میگوید: حاجقاسم شاید برای بیشتر مردم سردار سلیمانی بود. سردار بادرایتی که در زمان جنگ و بعد از آن همواره برای حفظ ایران و امنیت آن تلاش کرد اما برای مردم کرمان، سردار، «حاجقاسم» بود. دو کلمهای که نشان از صمیمیت ایشان با مردم و محبت مردم کرمان نسبت به ایشان دارد. مردم کرمان به سببی به حاجقاسم نزدیکی عاطفی و دلی داشتند و دارند. پدر، برادر، عمو و دایی یا مردی از نزدیکان با سردار در شرایطی همرزم بوده. همه اینها خاطراتی از حاجقاسم داشتند که برای ما که بچه بودیم و از نزدیک سردار سلیمانی را ندیدهبودیم تعریف میکردند. همه اینخاطرات در ذهن ما ثبت شده و ما همیشه خودمان را به سردار نزدیک میدانیم، حتی حالا که شهید شدهاند. سردار مردمدار بود. فروتنیاش زبانزد عام و خاص بود. همین رفتار چنان مهر او را در دل همه مردم استان جای دادهبود که وقتی خبر شهادت سردار رسید، همه ما انگار که پدر و یاور نزدیک خود را از دست دادهباشیم. مثل همه مردم باورمان نمیشد که سردار دیگر نیست و دیگر هرگز به کرمان سفر نخواهد کرد. حاجقاسم، فاطمیه در کرمان ساختهاند که به فاطمیه سردار سلیمانی شهرت دارد. خبر شهادت ایشان که رسید خیلی از مردم رفتند به فاطمیه. انگار که رفتهاند خانه سردار تا واقعیت را دریابند. عزاداری از فاطمیه شروع شد. همان فاطمیه که حاجقاسم در ایام محرم و فاطمیه میآمدند آنجا و برای سیدالشهدا(ع) و حضرت فاطمه(س) عزاداری میکردند. امسال که دومین سال شهادت سردار است، همزمان شده با ایام فاطمیه. قرار همه مردم کرمان همان فاطمیه است.
عزای ملی
سردار سلیمانی بین مردم کرمان عجیب محبوب بودند. ایشان بعد از جنگ، سالها در شرق و جنوب استان کرمان امنیت برقرار میکردند. در کنار ایجاد امنیت و مبارزه با قاچاقچیان، به مردم محروم این استان هم رسیدگی میکردند. محرومیتزدایی از استان کرمان و مناطق کمبرخوردارش را سردار شروع کردند و کارهای مهمی برای مردم این مناطق انجام دادند.
مردمی که با شنیدن نام سردار سلیمانی برای او دعا میکردند. وقتی خبر شهادت سردار رسید همه مردم استان احساس میکردند بزرگترین حامی خود را از دست دادهاند. همه میدانستند پیکر ایشان برای خاکسپاری به کرمان آورده میشود و به همین دلیل از شهرها و روستاهای مختلف به سمت کرمان راه افتادهبودند و جادهها پر بود از جماعتی که به سمت کرمان میرفتند. از 13 دیماه این عزیمت شروع شد و تا روز بعد از مراسم خاکسپاری هم ادامه داشت. مردم سیستان و بلوچستان و استانهای همجوار کرمان هم راهی این شهر شدهبودند.
اینها به جز کسانی بودند که از همه کشور به سمت کرمان در حرکت بودند. در جادهها موکبها کار خود را شروع کردهبودند تا به مسافران خدمترسانی کنند. مساجد، حسینیهها و مدارس در اختیار مسافران قرار گرفتهبود. برخی مردم درخانههایشان را روی مسافران و عاشقان حاج قاسم بازگذاشتهبودند. مقصد همه یکی بود، گلزار شهدای کرمان و آخرین وداع با سردار دلها. در میان جمعیت زیادی که به کرمان رسیدهبودند اقوام مختلف ایرانی را میدیدیم که با لباس محلی آمدهبودند نشان دهند، همه ایران محبان سردار هستند. آن جمعیت که از همه ایران در کرمان جمع شدهبودند ثابت کرد دل یک ملت برای سرداری که به ناحق شهیدش کردند، میتپد.
وداع
ستاد مراسم خاکسپاری سردارسلیمانی در استانداری کرمان تشکیل شدهبود و همه تلاش میکردند با برنامهریزی دقیق و بینقص پیکر سردار به خاک سپرده شود اما جمعیت خیلی زیاد بود. مسیر فرودگاه تا بهشتزهرای کرمان و گلزار شهدا پر بود از جمعیت. جای سوزنانداختن نبود. کرمان پر بود از مردم ایران. بهشتزهرا در دامنه کوه صاحبالزمان(عج) قرار دارد. عکسهای زیادی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که مردم به بالای کوه رفتهبودند و در دامنه کوه منتظر رسیدن پیکر شهید سلیمانی بودند. برخی نوشتند با این جمعیت نمیتوان مراسم خاکسپاری را برگزار کرد و هجوم جمعیت شاید خطرناک باشد. همین هشدارها و رصد ستاد برگزاری مراسم خاکسپاری باعث شد اعلام کنند مراسم خاکسپاری لغو شده و به زمانی دیگر موکول شدهاست. مردم تا شب ماندند اما هوا که سردتر شد کمکم پراکنده شدند و جمعیت کم شد.
بعد از نیمهشب، پیکر ایشان به خاک سپرده شد. حالا دیگر مزار ایشان یکی از مقاصد همه مسافرانی است که به کرمان میآیند. از وزیر و مسؤولان عالیرتبه گرفته تا مردم عادی. ایشان تا زنده بودند برای ایران و استان کرمان اعتباری والا داشتند. بعد از شهادتشان هم معتبرتر و محبوبتر شدند. پیکر سردار شهید پورجعفری، یار قدیمی سردار که در کنار ایشان به شهادت رسید نیز همزمان تشییع و به خاک سپرده شد.
تیتر خبرها
-
علامه مصباح در صف اول مبارزه با طاغوت بود
-
تامین مالی زنجیرهای به نفع تولیدکنندگان
-
شهید سلیمانی تا ابد زنده است
-
هوچیگری علیه واقعیت
-
هشدار درباره یک آینده بینمک!
-
قرار ما بیتالزهرای حاجقاسم
-
در انتظار خروج کامل
-
پایان رشید در استقلال؟
-
شهید سلیمانی، زیباترین نماد یک قهرمان ملی
-
شهید سلیمانی تا ابد زنده است