منافقین؛ دشمنان روحانیت راستین

وارونگی؛ قضاوت علیه عدالت

منافقین؛ دشمنان روحانیت راستین

در شماره‌های گذشته از این سلسله مطالب به هم پیوسته، درباره تاریخچه و شیوه‌های منافقانه فرقه رجوی و نقش آن در ایجاد ترور، خونریزی و درگیری در کشور نوشتیم و اینک ادامه مطلب و مرور تاریخچه خونبار و جنایتکارانه این گروهک. منافقین در دو سه سال نخست بعد از ۲۲بهمن، در آن فضای شورآمیز انقلاب شهامت بیان دشمنی‌شان را با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و امام‌خمینی نداشتند، در حالی‌که شهوت قدرت‌طلبی کور و کرشان کرده بود، نهانکارانه به تدارک کودتا و شورش مسلحانه اقدام کردند و ارتباطات پنهانی با قدرت‌های ظالم که دستشان از چپاول قطع شده بود، برقرار کردند و با نیروهای برانداز، نوکران سازمان سیا و ماموران خرابکاری، روابط پنهانی برقرار کردند. در همین برهه با تشکیل میلیشیای مسلح، علنا گام در ویرانگری منافقانه اعتماد مردم و جوانان به امام و یاران او نهادند. کوشیدند با وانموده‌ها و ایجاد بحران‌های گوناگون هر چه بیشتر به بی‌اعتمادی و تفرقه ملی دامن زنند، عامل گسست وحدت برای ساختن ایران شوند، با تغییر ذهن نوجوانان و جوانان و وانموده مظلوم‌نمایی رابطه خشنی با نهادهای قانونی ایجاد کنند و هر روز در فضای آزادی فاقد هر نظم کنترل‌کننده، بحرانی نو بیافرینند.

سیاست غیرقانونی مهم دیگرشان، در شروع تقابل خشن و رفتار خصمانه، نفوذ در همه ارگان‌های مملکت بود. آنان با استفاده از موهبت آزادی که انقلاب اسلامی مردم و رهبری الهی آن را در اختیارشان نهاده بود و با سوءاستفاده از گذشته چریکی سازمان مجاهدین خلق و اغراق در قهرمان‌سازی‌های جعلی و پرده‌پوشی فساد هولناک در سازمان و ساختن وصیتنامه‌های دروغین احساس برانگیز و پنهان کردن همکاری رجوی و امثال او با رژیم در بازجویی‌ها و نهان داشتن جریانات بی‌دین درون سازمان و ده‌ها وجه اساسی منفی در ساختار التقاطی اعتقادی و رفتار عملی گذشته، نوجوانان را فریفتند و نیز با جلب سلطنت‌طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی و مدرن‌های مذهب ستیز، هواداران خود را افزایش دادند، خصوصا در کارمندان بازمانده از ادارات شاه و مدیران جا پا باز کردند و از شرکت در انقلاب پیروز و حاضر آماده و نهان کردن چهره تشکیلاتی افراد فعال در کمیته‌های نظامی و نهادهای دیگر انقلاب اسلامی، لشکر نفوذ در دستگاه امنیتی و اطلاعاتی و سپاه و دادگاه‌ها فراهم آوردند و اینها همه جرم مسلم و رفتار تخاصم‌آمیز رجوی و فرقه‌اش بود.
 نفوذ در ارکان انقلاب
رفتار منافقانه در سه سال اول انقلاب ثمرات نهانی فراوانی برای جنگ آینده‌شان داشت. با نفوذی‌های خود در خیابان‌ها صحنه‌های احساس برانگیز به سود خود و به زیان حکومت راه انداختند، در ادارات و نهادها، نفوذی‌های‌شان جدا از سرقت اطلاعات در راه تاثیر مخرب بر رفتار نیروهای بی‌تجربه انقلابی عمل کردند و پاره‌ای از افراد عامی را که شور دفاع از انقلاب داشتند و افراد خشن را که در پیکره نظام نو پا حاضر بودند، واداشتند با اعمال تحریک شده انزجار عمومی بیافرینند.
آنان می‌توانستند به‌وسیله نفوذی‌های خود به اسم ماموران امنیتی و کمیته‌ها، اقدامات اغواگرانه‌ای کنند و آن را به پای حکومت بنویسند و کینه در دل هواداران بیچاره بپرورند و شست‌وشوی مغزی دهند و از آنان موجودات درنده و قاتل بسازند و با هم‌افزایی بر اشتباهات انقلابیون و افزایش رفتارهای عصبانی‌کننده به نقشه خشونت دامن زنند. چیزی که رهبران منافقین می‌دانستند و هواداران و مردم نمی‌دانستند، همانا فریبکاری در مسیر آماده‌سازی هواداران برای اعمال جنون بار تروریستی و نقشه رجوی و مرکزیت نقابدار منافقین در سه سال اول انقلاب بود. این نقشه حتمی و آماده‌سازی و ارتباط با سازمان‌های جاسوسی گوناگون از شوروی، فرانسه و آمریکا قطعی است وگرنه ممکن نیست سازمانی که خود را فدایی انقلاب اسلامی و امام معرفی می‌کرد، در چشم به هم‌زدنی به دشمن خونریز تدارک شده بدل شود.
 متهم اصلی درگذشت آیت ا... طالقانی
 نیرنگ زمینه چینی خائنانه تا تاثیر بر ذهن ابوذر انقلاب و انقلابی ارجمند، که او را پدر طالقانی می‌خواندند (به تقلید از کشیش‌های انقلابی آمریکای لاتین!) پیش رفت. برنامه ایجاد تفرقه بین او و امام البته شکست خورد و آقای طالقانی با همه پیوندهای گذشته با سازمان، موضع علنی علیه رفتار سازمان گرفت که هنوز واقف بر کنه آن نبود و این عملکرد نقشه‌مند نهانکارانه را خامی و تندروی مشتی جوان احساساتی می‌پنداشت اما هر بار ملاقات با امام به قلب مرحوم طالقانی نور ایمان می‌تاباند و او را از فریب و مکر شیطانی سازمان باز می‌داشت.
این حال مرحوم طالقانی در پیوند با امام، همان‌قدر برای سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس و... مزاحمت خطرناک و مانع نقشه‌های شوم بود که بیشتر برای سازمان منافقین. مسلما آنان با زنده بودن و حضور طالقانی که از همراهی‌اش در جنگ با امام مایوس شده بودند، نمی‌توانستند پروژه تروریستی جنایت‌بارشان را تحقق بخشند. بنا به شناخت نقشه و روند آینده حرکت منافقین برای تبدیل شدن به بی‌آبروترین جریان خیانت و جنایت و فساد ایدئولوژیک و اخلاقی و مزدوری دشمنان جهانی اسلام و ایران، تماما حدسی را قوت می‌بخشد که مرگ طالقانی می‌تواند یک ترور بیولوژیکی و استفاده از مواد آلوده برای لخته کردن خون و سکته و عملیات مشترک دشمن خرجی و سازمان باشد که البته نفع مرگ مشکوک مرحوم طالقانی به سازمان رسید. به‌ویژه شعار وقیحانه کشتن مرحوم طالقانی به دست شهید بهشتی! به‌خوبی از توطئه و نقشه آینده شهید کردن بهشتی و یاران بزرگوار و عاقل و انقلابی و متقی امام (ره) پرده برمی‌دارد. اینان و افرادی نظیر آقای‌خامنه‌ای و خیل مبارزان روحانی و غیرروحانی درستکار و پیشرو، مهم‌ترین تهدید علیه نقشه سازمان و سد سدید بودند. پایمردان دانا و نصوح مبارزه با راه شیاطین و سلطه مجدد آمریکا و اذناب داخلی و نفوذی‌های نولیبرال غرب در حکومت بودند و پیشاپیش شان در پی مطهری، آیات ایمان و تقوا، نظیر مدنی‌ها، دستغیب‌ها، صدوقی‌ها، خامنه‌ای‌ها، رجایی‌ها، مفتح‌ها، باهنرها و.... و سپاه و سربازان مستضعف امام در کوچه و بازار قرار داشتند که در رأس قربانیان حرکت تروریستی این دشمنان اسلام و ایران و استقلال و آزادی و پیشرفت ملت ما قرار گرفتند.
پیوند نامبارک منافقین و بنی‌صدر
موفقیت منافقین در جذب بنی‌صدر و روشنفکری غربگرا و بروکرات‌ها و تکنوکرات‌های درون پیکره نظام و نهادها و نشاندن قاتلان و جاسوسان در دستگاه جمهوری نوپا اصلا عجیب نیست. اینان همان اقلیت ناچیز مخالف اسلام و انقلاب، دنباله‌روهای قدرت‌های ظالم شرق و غرب و آماده خدمت به شیطان و ضدیت با انقلاب بودند و پاره‌ای هم در غبار خیزش انقلابی فریب تبلیغات و دروغ‌های انقلابی‌نمای سازمان مجاهدین خلق را خوردند که ظاهرا خود را پیگیرترین نیروی انقلابی ضدامپریالیستی و ضدآمریکا به‌مثابه دشمن اصلی ما قلمداد می‌کرد و نوجوانان بیشتری در این مرتبه به قربانیان سازمان و جان‌نثاران اهداف شیطانیش با نقاب مجاهد ضدامپریالیسی بدل شدند که البته طولی نکشید عفونت کذب سازمان در همه جهان مایه اشمئزار و بدترین خیانت یک گروه قدرت و جاه‌طلب علنی شد و به جرم‌هایش افزود.

احمد میراحسان - شاعر و پژوهشگر