خاک بیاعتباری بر سر جادهها
با این که تمام تلاشها برای بهسازی راهها و کاهش تصادفات ادامه دارد اما براساس آمارها هنوز میزان حوادث جادهای و تلفات مصدومان آن بالاست. به طور مثال سال گذشته و در اوج کرونا هم که تعداد سفرها کاهش چشمگیری یافته بود باز به ارقام سنگین 16 هزار و 778 نفر جانباخته و 317 هزار و 120 نفر مصدوم میرسیم که در سال 1400 به ثبت رسیدهاست. آمار مصدومان و جانباختههای سالهای قبلتر یعنی 99 ، 98 و 97 و... هم تفاوت چندانی با آمار سال 1400 ندارد و شاید کمی بالاتر یا پایینتر از این رقم باشد. اعداد و ارقام فوق، حیرتانگیز و قابلتامل است. به نظر میرسد اگر دلایل وقوع این حجم از تصادف مشخص شود بتوان برای کاهش آن برنامهریزی و اقدام کرد. مشکل اینجاست که سه مقصر اصلی این سوانح جادهای سالهاست مشخص و اعلام شده اما در عمل، کمک عاجل و موثری برای رفع آن نکرده است. به طور مثال گرچه خرابی راهها یکی از سه مقصر اصلی آمار بالای تصادفات جادهای اعلام شده اما این عامل همچنان به قوت خود باقی است و عامل وقوع بسیاری از تصادفات. پرسش اینجاست چرا با وجود شناسایی مقصر هنوز اقدامی برای از میان بردن آن نشده یا اگر شده کارآمد نبوده است؟
41درصد راه های خراب در انتظار پول و قیر
اولین خروجی پایش وضعیت رویی جادهها در سال 99 نشان میدهد که 41درصد از راههای کشور دچار خرابی سبک و سنگین هستند، به این ترتیب که 16درصد در رسته بسیار خراب و نیازمند بهسازی سنگین بوده و 25درصد نیازمند بهسازی سبک (لکهگیری و محافظت) هستند. این آماری است که علیرضا سیاهپور، مدیرکل نگهداری راههای سازمان راهداری و حملونقل جادهای کشور به ما میدهد و میگوید: مشکل فقط این میزان خرابی نیست بلکه نگرانی بزرگتر این است که در صورت بهسازینشدن راهها، میزان خرابی آنها بهدلایلی همچون یخبندان و نفوذ آب بهصورت تصاعدی بالا میرود و کار ایمنسازی هرسال سختتر میشود. از سوی دیگر هرسال با توجه به میزان اعتبارهای موجود فقط 10درصد بهسازیها صورت میگیرد و سالانه 3درصد به خرابیهای سنگین راهها اضافه میشود.
سیاهپور، نبود اعتبارات کافی را مهمترین عامل تاخیر بهسازی راهها دانسته و میگوید: مشکل بعدی مسأله تامین قیر است که حیات و ممات جادههای ما به این قیر وابسته است و اتفاقا تولید داخل است و هیچ وابستگی به خارج از کشور و مباحث تحریمی هم ندارد.
بیش از 7هزار روستا بدون راه
حکایت راههای روستایی و فرعی کشور هم بهتر از راههای اصلی نیست که حتی بدتر است، این را از لابهلای صحبتهای معاون راههای فرعی و روستایی سازمان راهداری و حملونقل کشور میتوان دریافت. خداداد مقبلی به ما میگوید: طبق اطلاعات اطلس راههای کشور که طی سه سال گذشته جمعآوری شده است از مجموع 97هزار روستای دارای سکنه کشور، 40هزار روستا بالای 20خانوار جمعیت دارند و باید طی برنامههای چهارم تا ششم از راه مناسب و آسفالته برخوردار شوند که هنوز 7222 روستا از 40هزار روستای مذکور (18درصد) بدون راه و جاده آسفالته باقی مانده و باید در مدت پنج تا شش سال برای آنها راه و جاده کشیده شود.
جادههای پیر و فرتوت
در بخش روستایی اما بهجز احداث راه آسفالت، موضوع بهسازی راههای ناایمن و مستهلک هم مطرح است. آنطور که معاون راههای فرعی و روستایی سازمان راهداری و حملونقل کشور میگوید: درحالحاضر ما 113هزار کیلومتر راه روستایی و 37هزار کیلومتر راه فرعی داریم که 40هزارکیلومتر از راههای روستایی و 15هزار کیلومتر از راههای فرعی نیاز فوری به روکش آسفالت دارند زیرا عمر خدمترسانی آنها بالای 30 سال است و ما هنوز بهدلیل اعتبارات اندک نتوانستهایم آنها را تعمیر و نگهداری کنیم. از سوی دیگر حدود 15هزار کیلومتر از 113هزار کیلومتر راه روستایی چند دهه پیش و زمانی ساخته شده که مثلا روستایی وجود داشته با جمعیت 50خانوار که روزانه بیش از 30 ماشین در آن تردد نمیکرده است، حالا اما آن روستاها به بخش، شهر و شهرستان تبدیل شده و بار ترافیکی آنها صدها برابر شده است ولی هنوز راههای آنها را ارتقا ندادهایم و همین امر آمار بالای تصادفات در این مسیرها را رقم زده است.
راههایی که خاک میشود
حالا اگر با وجود شرایط کنونی یعنی نبود و کمبود شدید اعتبار، این راهها به موقع و طی زمانبندیهای درنظر گرفته شده، آسفالت و اصلاح و ایمنسازی نشود، چه اتفاقی رخ میدهد. خداداد مقبلی، معاون راههای فرعی و روستایی کشور میگوید: هرسال بر میزان خرابیهای موجود اضافه میشود، به گونهای که هماکنون برخی راهها به کل نابود شده و درحال تبدیلشدن به خاک هستند. تردد روی این مسیرهای خاکی، خستگی رانندگان، استهلاک وسایل نقلیه روستاییان و افزایش تصادفات و خسارات مالی و جانی را به همراه دارد و همه اینها درحالی است که ما میدانیم توسعه راههای روستایی زیربنای توسعه همهجانبه روستاها و درنهایت توسعه اقتصادی کشور است.
فاطمه مرادزاده - گروه ایران