تنها صداست که میماند
هنوز یادم است وقتی برای اولین بار صدای دوبلور محبوبم را در یک مصاحبه تلویزیونی شنیدم، نمیتوانستم تصویر و صدا را باهم قبول کنم. انگار صدا برایم اصالتی داشت که تصویر میخواست آن را از من بگیرد. این حس را یکبار دیگر هم تجربه کردم وقتی در رستوران با مجری برنامه صبحهای رادیو، اتفاقی برخورد داشتم و بیشتر دلم میخواست چشمبسته بروم جلو و به او سلام کنم و جواب سلام و خوشوبشهایش را بشنوم.
صدا کاربردهای عجیبی دارد. بعضی اوقات حتی بعضی تصاویر هم در ذهنمان با صدایی پلی میشود و ما را به عمق اتفاق میبرد. یا مثلا صدای آدمهای منصب دار ، حرفها و قولهایشان که انگار بیشتر از تصویرشان در ذهن میماند. مثل صدای رئیس جمهور در نشست خبری صبح هفته دولت که حتی لازم نیست بنشینیم پای تلویزیون و بیشتر دنبال صدایی هستیم که اطمینان بدهد. همین است که باید حسابی حواسمان باشد وقتی در جایگاهی قرار میگیریم یا تریبونی داریم چه میگوییم. صدا آنقدر ماندگار است که حتی خبر فوت آقای دوبله ایران، منوچهر اسماعیلی با قسمتی از صدایش روی یک متن اعلامیه ساده در فضای مجازی پخش شد و حتی بیشتر از تصویر دلمان را از رفتنش غصهدار کرد. یا حتی ماندگارتر مثل صدای مناجاتی که آنقدر در جانمان حک شده که حتی وقتی خودمان هم میخوانیم ذهنمان همان صدا را میشنود. صدا شاید جنسش ساده باشد و قدیمیتر از تصویر اما هنوز هم وقتی نوارهای کاست سال پدر بزرگ مادر بزرگ را برمیداریم و گوش میدهیم، ارتعاشی که به گوشمان میرسد مثل یک ورد است که با جادو ما را در خیال با چشمهای بسته میبرد در همان دنیای قدیمی و نوستالژیک... صدا ماندگار است و اثر دارد به اندازه همه آدمهای جدید و قدیمی که وقتی صدایشان ناخودآگاه به گوشمان میخورد، لبخند میزنیم.
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه
تیتر خبرها