تخریب «خانه تحریم» با سیاست‌های خنثی‌سازی

بررسی اذعان نشریه آمریکایی فارن پالیسی به تغییر رویکردهای ایران در قبال رژیم تحریم‌های غرب

تخریب «خانه تحریم» با سیاست‌های خنثی‌سازی

کسانی که در حوزه سیاست و رسانه اخبار حوزه سیاست خارجی را دنبال می‌کنند،‌ به‌خوبی با نشریه فارن پالیسی‌(Foreign‌Policy) به معنای «سیاست خارجی» آشنا هستند؛ مجله‌ای خبری سیاسی‌-اقتصادی که بنیانگذاران آن ساموئل هانتینگتون و وارن منشل بودند؛ مجله‌ بسیار معتبر و اثرگذار آمریکایی که تحلیل‌های آن موردتوجه قرار دارد و ابتدا به‌صورت فصلنامه چاپ می‌شد اما از سال‌۲۰۰۰ هر دو ماه یکبار منتشر می‌شود و عمده مقالات آن در ارتباط با سیاست جهان و امور اقتصادی است. حالا این نشریه در جدیدترین مطلب خود به موضوع مذاکرات و برجام و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی در حوزه تحریمی پرداخته و با تحلیل وضع موجود، نکات مهمی را پیرامون سیاست بی‌اثر‌کردن تحریم‌های غرب توسط ایران مطرح که در ادامه آن را بررسی می‌کنیم:

   اعتراف غرب به از دست‌رفتن کارکرد تحریم

نشریه فارن پالیسی در بخشی از جدیدترین گزارشی که درباره موضع ایران در وضعیت مذاکره منتشر کرده، تاکید کرده حتی اگر برجام امضا هم ‌شود ایران همچنان سیاست کاهش و بی‌اثر‌کردن تحریم‌های غرب را در پیش خواهد گرفت و در واقع ایران با منابع آزاد‌شده خود هم درخصوص کاهش فشار غرب قدم برمی‌دارد چون اکنون و بعد از این تجارب مختلف حوزه تحریم، سیاست کاهش فشار غرب و بی‌اثر‌کردن آن یک سیاست اصلی برای جمهوری اسلامی ایران است. درواقع پیام این تلاش تهران برای بی‌اثر‌سازی تحریم‌ها اتفاق بسیار مهمی است که به‌خوبی در غرب شنیده و فهم شده تا جایی که خود غربی‌ها هم به آن اذعان دارند اما باید بررسی کنیم ادامه این سیاست چه دستاوردها و نتایجی برای جمهوری اسلامی خواهد داشت؟
نکته اول این که سیاست‌کلان جمهوری اسلامی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها آنقدر مهم بوده که خود غربی‌ها هم نسبت به آن حساس شده‌اند و نکته‌دوم این است که غرب متوجه شده در‌حال‌حاضر تحریم‌ها کاملا کارکرد خود را از دست داده و آمریکایی‌ها عملا ابزار بیشتری برای اعمال تحریم و فشار علیه جمهوری اسلامی ایران ندارند. این نه ادعای مخالفان آمریکا یا مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران بلکه اعتراف صریح و تاریخی مقامات آمریکایی است. ازجمله ند پرایس سخنگوی کاخ‌سفید که حدود 6‌بهمن در نشست خبری خود اعلام کرد: «واقعیت این است که دولت قبلی واشنگتن برای ما مجموعه‌ای از گزینه‌های وحشتناک باقی گذاشت. کارزار فشار حداکثری‌(علیه ایران) یک شکست مفتضحانه بود و هرآنچه در آن وعده داده شده بود، خلافش اتفاق افتاد.» حتی چند روز پس از سخنان سخنگوی کاخ‌سفید، کریس مورفی سناتور آمریکایی هم در توئیتی اذعان کرد: «ایالات متحده از تحریم‌های فشار حداکثری علیه ایران چیزی به دست نیاورد و در حقیقت همه چیز بدتر شد.»



   بدل شکست کمپین فشار حداکثری
اما چرا آمریکایی‌ها صراحتا اعلام می‌کنند که در پروژه‌های تحریم‌ها و فشارهای حداکثری علیه ایران شکست خورده‌اند؟ پاسخ روشن است. باوجود گذشت یک دهه از تحریم‌های فلج‌کننده اوباما و پس از آن کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه ایران، جمهوری اسلامی نه‌تنها فرو نپاشید حتی اصلی‌ترین چشم انداز آمریکایی‌ها هم محقق نشد و حتی در خرداد۱۴۰۰ اتفاق مهمی افتاد و اهداف فرعی‌تر آمریکا مثل «تغییر رفتار ایران» هم به نتیجه نرسید.
درست است که از جمعه روند مذاکرات وین عملا متوقف شده و قرار است رایزنی‌ها از پایتخت‌ها ادامه داشته باشد‌ اما نتیجه هرچه شود فرقی ندارد چون سیاست قطعی جمهوری اسلامی یک پارادایم ثابت و مشخص است؛ نکته‌ای که نشریه آمریکایی فارن پالیسی هم به آن اذعان دارد؛ سیاست فعلی ایران چه با اجرای برجام و به ثمر نشستن مذاکرات و چه خارج از چارچوب برجام برای مدیریت فشارهای غرب و بی‌اثر‌کردن آن از تمام راه‌های سیاسی و اقتصادی ادامه
خواهد داشت.



   فروش بی دردسر نفت و پاتک به تحریم

شاید بپرسید بر چه اساس و مستندی ایران این مسیر را موفق می‌داند و بدل این رویکرد چیست؟ موارد بسیار زیاد است و‌ فقط به همین چند مورد نگاهی بیندازید که ایران همزمان بدون برجام و FATF به عضویت سازمان همکاری شانگهای درآید و فروش نفت خود را نیز به عدد قابل‌توجه نزدیک به یک‌ونیم میلیون بشکه در روز برساند.
در واقع در شرایطی که آمریکایی‌ها اعلام کرده بودند فروش نفت ایران را به صفر خواهند رساند اما ایران امروز نه‌تنها بیش از یک میلیون بشکه نفت خود را «به قیمت روز» می‌فروشد‌ بلکه پول آن را هم بدون دردسر وارد کشور می‌کند و همزمان اجرای سند همکاری ۲۵‌ساله با چین، ارتباط با همسایگان شرقی از‌جمله در سفر به روسیه، آغاز عملیات اجرایی ۴۸‌پروژه بزرگ صنعتی در کشور به ارزش ۵۰۰هزار میلیارد تومان و مصادیق بسیار دیگر نشان می‌دهد فشارهای حداکثری دیگر گزینه در دسترسی برای آمریکایی‌ها نخواهد بود.




   نتایج عینی یک تصمیم آوانگارد

این سیاست‌ورزی جدید و به‌نوعی دائمی نتایج مهمی برای کشور به دنبال دارد.‌ به‌عنوان مثال اگر دوباره آمریکا با حضور یک فرد جمهوریخواه دیگر بخواهد از قرارداد بین‌المللی برجام خارج شود‌ یا طرفین بخواهند تعهدات خود را کاهش دهند، وضعیت اقتصادی ایران مانند سال‌97 دچار تکانه‌های شدید
نخواهد شد.
دستاورد دیگر هم نقض یک انگاره غلط است؛ تصور بسیاری این است که با اجرای برجام همه تحریم‌ها از بین می‌رود اما قطعا این انگاره درست نیست چرا که غرب در این صورت باز هم سیاست فشار را ادامه خواهد داد پس طبیعی است پیش‌بردن این پارادایم و نوسازی مواجهه با تحریم‌های غرب، تحت هر شرایطی به مدیریت فشار اقتصادی و سیاسی غرب منجر خواهد شد و به نوعی یک ضربه‌گیر دائمی است؛‌ نکته‌سوم هم این که اکنون غرب از برجام به‌عنوان ابزار قدرت استفاده می‌کند که اجرای چنین سیاستی از سوی ایران باعث می‌شود کارکرد این اهرم هم برای آمریکا و کشورهای تروئیکا از دست برود و به نوعی این موضوع بلاوجه و بی‌رنگ شود.