درباره «جیران» که در کارنامه حسن فتحی برگشت به عقب محسوب میشود
رگ زدن تاریخ
نتیجه هجوم بیسابقه و تاریخی شبکه نمایش خانگی به تنها یک دوره از تاریخ و فقط هم یک شاه، همین درس عبرتی میشود که میبینید؛ «قبلهعالم» با آن وضعیت عاقبت به شر شد و «جیران» و «آهویمنمارال» هم به جان هم افتادند. نظارت ناکافی و پرداخت غیرضروری و یکباره به یک شاه بهخصوص و فریب ظواهر گولزنک و سهل و ممتنع زبان و ظرفیتهای نمایشی دوران قاجار را خوردن، باعث شد تا اینجا با دو سریال کم وبیش ناموفق روبهرو باشیم، قبلهعالم که در هر قسمت اسم یکی از رمانهای معروف جهان ازجمله شاهزادهوگدا، غرور و تعصب و بر باد رفته را یدک میکشید، در قصه و جذابیت از صدفرسخی این آثار هم رد نشد و جیران هم که هر قسمت را به یکی از هنرمندان فقید سینمای ایران تقدیم میکند، اثر مناسبی برای ادای دین و خدابیامرزی اموات سرشناس نیست و نشانی از کاری ماندگار ندارد.
آرکاداش فتحی
به جز برخی اشتباهات تاریخی، به نظر میرسد حسن فتحی در جیران، از آن اصالت تالیفی خودش دور شده و فضا و روابط آشوبگرانه قصه، کمی متاثر از سریالهای ترکیهای شبکههای فارسی زبان ماهوارهای است. خوب که سریال جیران را تراش دهید، یک «حریمسلطان» نصفهونیمه از آن درمیآید. حضور پرتعداد خواجههای یادآور «سمبلخان» هم این ذهنیت را تقویت میکند. همه اینها میتواند از تاثیرات پروژه مشترک «مستعشق» با ترکیه باشد. عجیبتر اینکه مهران برومند مدتی قبل خبر داد قرار است سریال 60 قسمتی مولانا هم با مشارکت ترکیه ساخته شود، آنهم درحالیکه همان پروژه قبلی کلی اما و اگر داشت و به اختلافات تهیهکنندگان ایرانی و ترکیهای منجر شد.
چشم نصیریان را دور دیدند
حتما بازی درخشان علی نصیریان را در نقش حاجیونس فتوحی در میوه ممنوعه به یاد دارید. کارنامه حسن فتحی بهعنوان کارگردان، بازیهای خوب زیاد دارد و اصلا یکی از ویژگیهای او بازی خوبگرفتن از بازیگران است اما در جیران بهجز انتخاب نامناسب بعضی بازیگران، بازیهای بد و ضعیف و دور از انتظار هم کم نمیبینیم تا کار از این نظر مهم هم لطمه ببیند. اگر بگوییم بهرام رادان با همه خوشتیپی و تلاشش ناصرالدینشاه خوبی نیست، دلخور میشوید؟ یا اگر بگوییم امیر جعفری که بازیگر خوبی است و در کارهای همین فتحی خوش درخشیده، نقش میرزاآقاخان نوری را بیویژگی خاصی بازی میکند، قبول دارید؟ اگر بگوییم بازی پسر کارگردان و بازیگر نقش سیاوش به پای حسنجمال و خوشقامتی بازیگرش نمیرسد، سخن گزافی است؟ اگر کیفیت بازیهای مریلا زارعی، پریناز ایزدیار و غزل شاکری نبود، باید یک نمره تجدیدی میگذاشتیم در کارنامه بازیگری سریال جیران.
جعل زیبایی
البته این را بهعنوان ایراد نمیگوییم و معمولا سینما و آثار نمایشی گنجشک را جای قناری رنگ میکنند و پیش روی مخاطب قرار میدهند اما سریال جیران در زمینه زیباییشناسی بصری کمی بیش از حد از واقعیت دور شده و آن چهرههای نازیبای سلسله شاهنشاهی قاجار را برای ما موجه و قابلتحمل کرده است. راستش وقتی ناصرالدینشاه چنین روایتی را بهرام رادان بازی میکند، باید هم مهدعلیا، ملکزاده و تاجالدوله و شکوهالسلطنهاش تومنی هفتصنار با واقعیت فرق داشته باشند.
شکرآباد
سریال جیران بهطرز عجیبی در برخی موارد تصنعی بهنظر میرسد بهویژه در خلق فضای باورپذیر محیط روستا که آدمهای آن مدام و بیظرافت در حال رفتوآمد هستند، درحالیکه طبیعتا بیشتر باید مشغول کار و کشاورزی باشند. نوع پوشش و لباسها و بازی بعضی بازیگران بهخصوص نقشهای مکمل و فرعی و هنروران هم به این تصنع و فضاسازی ضعیف دامن میزند و حتی آدم را یاد شکرآباد میاندازد! راستش اولش این همسانی برایمان شوخی بود تا اینکه دیدیم واقعا یکی از بازیگران شکرآباد یعنی مرتضی رستمی بازیگر نقش مشاور، داور کشتی پهلوانی در جیران شد!
کپیکاری
با شکایت مهرداد غفارزاده، کارگردان آهوی من مارال از سازندگان جیران، سریال فتحی خیلی زود حاشیهساز شد و بررسی همین موضوع، باعث وقفهای در پخش جیران گردید. هرچند ظاهرا درنهایت مشکلات حل شد اما سایه شایعه کپی و این سوال که اصلا چرا باید دو کارگردان تقریبا در یک مقطع سراغ روایت زندگی یک شاه در شبکه نمایشخانگی بروند، هنوز روی کار فتحی سنگینی میکند. بعد هم که حسین کیانی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با انتشار فیلمی از نمایش «مضحکه شبیه قتل» از شباهت شخصیت فرضیفضول در جیران با شخصیت آقامردکخان گفت که دیالوگ اولی عینا همان تکیهکلام دومی بود: هرچه به ما چه!
علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر