ماجرای عكس فراگیر شده در نمایشگاه كتاب تهران چه بود؟
كتابخوار و كبابخور
ماجرا از انتشار یك عكس آغاز شدهاست. در همین چند روز گذشته، تصویری از صف طولانی بازدیدكنندگان از نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران دست به دست میشود كه در انتظار خرید ساندویچ هستند! خب حتی تا اینجای كار، تصویری معمولی به نظر میرسد اما قصه از جایی شروع میشود كه جماعتی تاویلهای عجیبی از این عكس دارند و آن را به بیتوجهی جامعه ایرانی به كتابخواندن تعبیر میكنند. عدهای به پیوست انتشار این عكس، دستفرمان معمول خودتحقیری را پیش گرفتند و نوشتند «تنها صف شلوغ نمایشگاه كتاب، صف فلافل بودهاست!» در كنار این افراد اما بودند کسانی كه به ظاهر و از نگاه خودشان گامی جلوتر گذاشتهبودند و با تبختر انگار كه كشفی كردهباشند، گفتند «همین تصویر نشان میدهد چرا ما به جایی نمیرسیم!» در میان این افراد البته سلبریتیهای حاضر در صحنه در صف اول بودند اما چرا باید صف شلوغ یك اغذیهفروشی در نمایشگاه كتاب، چنین تعبیر فرامتنی داشتهباشد و بدتر آنكه این تعبیر، اینقدر از واقعیت ماجرا به دور باشد و تلختر اینكه نتیجهاش متهم شدن جامعه به بیگانگی با كتاب شود. به این معنا كه اگر كسی در صف خرید غذا در نمایشگاه نبود، میشد آن را به فرهیختگی جامعه ایرانی نسبت داد؟ نمایشگاه كتاب تهران به روایت آمارهای گذشته ، روزانه میزبان 30 هزار بازدیدكننده است و با وجود چند اغذیه فروشی محدود در این فضا، طبیعی است در موعد غذاخوردن، شاهد چنین صفی باشیم. جامعه بیگانه با كتاب یك فریب بزرگ و تحمیلی برای شهروندان است، با همه سختیهای معیشتی كه این روزها گرفتار آن هستیم، نشانههای اقبال جامعه به كتاب بسیار بیشتر از آن است كه بخواهیم آن را تنزل بدهیم به عكسی از صف شلوغ یك اغذیه فروشی، اصلا مگر كتابخوانها گرسنه نمیشوند؟
میثم اسماعیلی - روزنامه نگار
میثم اسماعیلی - روزنامه نگار
تیتر خبرها