هزار تا قصه از یک خانه

هزار تا قصه از یک خانه

خانه مادربزرگ برای خیلی از ما فضایی آرام و پر از مهر است که در آن همیشه کسی هست که هوایت را داشته‌باشد. خوراکی‌های خوشمزه را برایت کنار بگذارد و در دعواها و بحث‌های خانوادگی طرفدار‌ی‌ات را کند. این فضای شیرین با افزودن فانتزی و نشانه‌های کودکانه در مجموعه «خونه مادربزرگه» دستمایه قرار گرفت و فضایی دلنشین را برای کودکان دهه 60 به وجود آورد. 
خونه مادربزرگه در فضایی روستایی در شمال کشور، مامنی برای چند نفر شده‌بود که همگی سعی داشتند با خوبی و خوشی در این خانه و زیر چتر حمایت «مادربزرگه» روزگار بگذرانند. حیوان و آدمی در قامت عروسک‌های محرک، همه از مهر صاحبخانه سهمی داشتند و از درایت او برای حل مشکلات بهره می‌بردند. مراد، نوک طلا، مخمل، آقاحنایی، گل‌باقالی خانم، هاپوکومار و... ساکنان این خانه بودند و 24 قسمت با مخاطبان خود همراه شدند. 
قصه‌های این خانه دوست‌داشتنی در هر قسمت با تیتراژی آهنگین آغاز می‌شد که هنوز هم شنیدنی است و بارها از سوی خوانندگان مختلف بازخوانی شده‌است. امروز هم اگر چند واژه نخست این ترانه را بشنویم، سریع ادامه آن را برای خود زمزمه می‌کنیم. اصل این آهنگ را بهرام دهقانیار برای خونه مادر بزرگه به کارگردانی مرضیه برومند ساخته‌است؛ آهنگسازی خاطره‌ساز که ترانه آقای حکایتی در مجموعه زیرگنبدکبود هم با نت‌های او در خاطرمان مانده‌است. ترانه هم به صورت همنوایی خوانده و بخش‌هایی از آن با بیان ریتمیک مادربزرگ با صداپیشگی هنگامه مفید اجرا می‌شد. دهقانیار در مصاحبه‌ای درباره فضای موسیقایی این مجموعه گفته‌است: «چون داستان در شمال اتفاق می‌افتاد؛ من موسیقی دشتی را با موسیقی فانتزی کودک ادغام کردم.»  

زهره شریفیان -  گروه رسانه