آتش‌ریزی در چشم بشر

آتش‌ریزی در چشم بشر

اگر از ما بپرسند بزرگ‌ترین فاجعه قرن بیستم چه بود و در کجا صورت پذیرفت؟ چه خواهیم گفت و چگونه به یک قرن پرحادثه و پر زد و خورد و فجایع برنامه‌ریزی‌شده نگاه خواهیم کرد و سپس درباره آنها داوری خواهیم داشت!!!

شاید اولین حادثه و اولین داوری‌ای که در وجدان تاریخی‌مان چرخ بخورد و خودنمایی کند حادثه بمباران اتمی «هیروشیما» باشد و نیز ممکن است یک پزشک پژوهشگر وطن‌پرست بگوید حادثه بمباران شیمیایی «سردشت» از هیروشیما مهم‌تر و جنایت‌بارتر است.
به هر حال، دست‌گذاشتن بر روی یک حادثه سیاه و تلخ و آن را بزرگ‌ترین حادثه ضدبشری و تمدنی نامیدن انتخابی سخت و پر اذیت است و هرگز نمی‌توان یک حادثه را وحشت‌بارترین حادثه تاریخ قرن بیستم نشانه‌گذاری کرد اما در مقام یک پاسخ تاریخی و تحلیلی انسان‌شناسانه باید بگوییم بزرگ‌ترین حادثه یا فاجعه‌بارترین حادثه قرن بیستم؛ «کورسازی چشم بشر» در رابطه با حقیقت آسمان بود و خاموش‌سازی زیرساخت‌های معنوی و استعداد معناگرایی در همه جوانب حیات و زندگی فردی و آتش‌ریختن و آتش زدن به همه «توانایی دینی اندیشیدن» و «دینی زندگی کردن» بود.
تمدن غربی با این تابلوی هفت‌رنگ آزادی بشر و جامعه آزاد و دموکراسی را در سراسر شهرهای جهان می‌چرخاند، در سیستم آموزشی دانشگاه‌ها، «دیکتاتوری آموزشی تفکر علمی» را دایر کرد و هرگونه مقاومت اندیشگی و اندیش‌ورزانه را سرکوب خونین نمود و هرکه می‌خواست دستی سوی آسمان بلند کند، دستان او را قطع می‌کرد و هرکه می‌خواست چشمی به سوی ستاره‌ها بگشاید، چشمان او را کور می‌ساخت و بدین ترتیب تمدن غربی، با نوعی دیکتاتوری مرموز در سراسر دانشگاه‌های جوامع اروپایی و دیگر دانشگاه‌های کپی‌سازی‌شده در سرزمین‌های دیگر کره زمین، کارشناسان و متخصصانی را به جامعه بشری تحویل داد که نه‌تنها به «آسمان» نمی‌نگریستند بل «آسمان» را مشتی ابر و خیال و توهم کودکانه می‌پنداشتند و نگاه کردن به آسمان زیبای خلقت را نشانه جهل و عقب‌افتادگی علمی معرفی می‌کردند.
آری، در طول تاریخ تمدن بشر از دیرباز تا اکنون تنها تمدن علمی قرن بیستم بود که با قدرت جهنمی بر روی «آسمان» تفکر و استعداد و انگیزه‌های دینی و الهی انسان‌ها خط «تیره‌سازی و کورسازی» کشید و سبب بروز بزرگ‌ترین فاجعه تربیتی و انسانی گشت و اکثریت انسان‌های این قرن سپری‌شده را به سواحل همیشه آتشین پریشان‌اندیشی و پریش‌وارانه نگاه کردن و پریش‌وارانه زندگی کردن رهبری کرد و رنج تمام ناشدنی بی‌خدایی و بی‌آسمانی را، چونان گردنبندی سنگین و خفقان‌آور بر گردن فلسفه زندگی قرن بیستمی آویزان نمود.

سینا واحد - نویسنده