بازدارندگی نوین در منطقه یا چپاول نوین

بازدارندگی نوین در منطقه یا چپاول نوین

 برخی مقامات و بعضی از اندیشکده‌های غربی هدف سفر اخیر بایدن به منطقه خاورمیانه را ایجاد بازدارندگی نوین آمریکا در منطقه مطرح کردند. این موضوع در کشورمان خیلی مورد توجه قرار نگرفت؛ لذا لازم است در نگاهی کوتاه به آن پرداخته‌شود. در چند دهه اخیر منطقه غرب آسیا محل اجرای طرح‌های مختلف امنیتی توسط آمریکا بوده‌است. البته در آمریکا سنتی پایه گذاری شده‌بود که هر کدام از نامزدهای ریاست‌جمهوری سیاست‌ها، طرح‌ها و برنامه‌های خود را برای این منطقه ارائه می‌کردند و خود را متعهد به آن برنامه نیز می‌دیدند. آخرین طرحی که اجرا شد و منطقه را وارد تحولات پرآشوب کنونی کرد، طرح خاورمیانه جدیدتر اوباما بود. وی این تحولات را هرج و مرج خلاق یا آشوب سازنده نامید. بر اثر فشار فراوان آن طرح‌ها، منطقه تاب و‌ توان خود را از دست داد و نتوانست بیش از این مقاومت کند و طبیعتا انرژی انباشته آن منفجر شد و نقاط تعادلی پیشین امنیت فروریخت و نظم موجود فروپاشید. ترامپ که برنامه‌ای برای منطقه نداشت میراث‌دار و اسیر سیاست خارجی دموکرات‌ها شد.

براساس این اتفاق، آمریکایی‌ها تصور می‌کردند دیگر قدرت رقیب و ‌مزاحم برای رژیم اشغالگر قدس نمانده‌ است ‌و سال‌ها طول می‌کشد کشورهای منطقه خود را بازیابند و در این مدت رژیم‌صهیونیستی می‌تواند ضمن تثبیت، آرایش جدید را شکل دهد. در واقع و‌ در عمل، موازنه را به صورت تصنعی به نفع آن رژیم تغییر دادند. در محاسبات آمریکایی به این نکته کمتر توجه شده‌بود که بر اساس قواعد نظم سازی در محیط‌های پرآشوب، در صورت فقدان نظم و قدرت فائقه، نظم‌های خوشه‌ای شکل می‌گیرند و مناطق مستعد شروع به خودساماندهی، خودترمیمی و تعادل بومی می‌کنند. این‌بار جمهوری اسلامی ایران از فرصت طلایی پیش آمده بیشترین بهره را برد و سردارشهید حاج قاسم سلیمانی طلایه‌دار طراحی و ایجاد نظم نوین در این منطقه شد. از طرفی وابستگی معناداری میان نظم و امنیت منطقه‌ای و بازدارندگی در مناطق وجود دارد. هر نوع تغییرات ولو کوچک بر محیط تاثیر می‌گذارد و تغییرات محیط بر نظم و در ادامه دومینووار بر بازدارندگی اثر می‌کند. با اوصافی که اشاره شد، محیط امنیتی غرب آسیا تحول اساسی کرده‌بود و بازدارندگی جدید می‌طلبید. در این میان جمهوری اسلامی ایران و‌ محور مقاومت هوشمندانه بازدارندگی خود را دیکته کردند که مبنای کنونی نظم منطقه است. حالا بایدن به عنوان طراح اصلی سیاست خارجی دوران اوباما در قامت رئیس جمهور به منطقه برگشته‌است تا نظم مطلوب خود را به سروسامان برساند‌؛ از این رو معماری این نظم را در‌ابتدا مبتنی بر اصول بازدارندگی نوین طرح‌ریزی کرده‌است. ‌این بازدارندگی جدید نوعی از بازدارندگی شبکه‌ای است که در محیط‌های نامتقارن و در حالت همزمانی و هم‌افزایی تهدید با تهدید‌های متنوع استفاده می‌شود. آنچه در ذهن آمریکایی‌هاست شکل دادن نظم جدید در خاورمیانه در رقابت و‌ مقابله با تهدید چین و روسیه در کنار برجسته‌سازی تهدید ایران با استفاده از شبکه کردن کشورهای عربی با همدیگر است تا از این طریق بتوانند امکانات و‌ تسلیحاتی را که به منطقه فروخته‌اند، در قالب یک سیستم پیچیده، کنترل و به کارگیرند و از طرفی مبتنی بر آن نظم مدنظرشان را شکل دهند.  این حلقه نخست شکل دادن نظم و آرایش اولیه آن است و پس از آن لایه‌های بعدی شکل خواهندگرفت. براساس یک فرمول ساده، شکل‌دادن نظم، تابع اراده قدرت‌های مداخله گر و ساخت درونی قدرت در هر منطقه است؛ بر این اساس نه آمریکا توان و قدرت سابق را دارد و از سوی دیگر نه کشورهای منطقه به لحاظ ساخت درونی همانند سال‌های قبل هستند.  منطقه غرب آسیا به برکت مقاومت و خون شهدای مقاومت بیدار شده‌است ‌و ملت‌های منطقه بیدار هستند و این طرح جدید که چشم به دارایی‌های آنان دوخته‌است، شکست خواهد خورد.

اصغر زبرجدی - نویسنده و تحلیلگر