پنجم مردادماه جاویدان شد
جنگ در کرمانشاه خیلی زودتر از 31شهریور 59 شروع شد؛ حدودا از اوایل فروردین. بعد از هجوم سراسری ارتش عراق و شعله گرفتن جنگ هم شهرهای مختلف این استان کرمانشاه بارها و بارها شاهد عملیات‌های خُرد و کلان ایران و حملات ریز و درشت نظامیان بعثی بودند. جبهه‌های مختلف کرمانشاه -که آن وقت‌ها نامش باختران بود _ در خاطرات خیلی از بچه رزمنده‌ها دیده می‌شود.
بی‌تردید «مرصاد» یکی از مهم‌ترین نبردهای شکل‌گرفته در استان کرمانشاه است. نبردی خاص که دشمن روی زمان و مکانش حساب کرده بود. عملیاتی که منافقین با کمک عناصر اطلاعاتی و ستادی ارتش صدام طراحی و اجرا کردند؛ نامش را هم گذاشتند «فروغ جاویدان». فاصله زمانی خیلی کم فروغ جاویدان با پذیرش قطعنامه 598 نکات و گفتنی‌های مهمی دارد. در واقع منافقین می‌دانستند بعد از پذیرش قطعنامه، صدام امکان کمتری برای پشتیبانی آنها خواهد داشت و باید از فرصت نه جنگ نه صلح پیش آمده استفاده کنند. منافقین از ماه‌ها قبل خودشان را برای عملیات بزرگی در روز 31 شهریور 67 و رسیدن به تهران آماده کرده بودند اما شرایط جنگ جوری پیش رفت که مجبور شدند نقشه و طرح‌شان را جلو بیندازند.
عراق روز 31 تیر، یعنی سه چهار روز بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، لشکرهای پیاده و زرهی‌اش را وارد استان خوزستان کرد. منافقین هم با حمایت بعثی‌ها روز سوم مرداد وارد خاک کشورمان شدند. مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین به نیروهایش وعده داده بود بدون مزاحمت و در عرض دو روز، از مسیر باختران، همدان و قزوین به تهران خواهند رسید. برنامه‌ای که باور کردنش عجیب‌تر از طراحی آن است. به هرحال پیاده‌نظام منافقین وعده‌های مسعود و مریم رجوی را باور کردند و زدند به خط ولی برخلاف حرف‌های رجوی، خبری از استقبال و خوش‌آمدگویی مردم نبود.
در این سوی میدان، قوای نظامی ما به سرعت خودشان را به منطقه رساندند. روز پنجم مردادماه همه چیز آماده سرکوب منافقین شد. در گام اول تیپ‌ها و لشکرهای سپاه و ارتش نیروهای دشمن را محاصره کردند. سپس مسیر پیشروی ارتش رهایی رجوی، در محلی به نام تنگه چهارزبر مسدود شد. با این همه ضربه نخست و دندان‌شکن را خلبانان هوانیروز و نیروی هوایی به آنها زدند. آن روز بچه‌های ما صدها دستگاه تانک و خودرو زرهی و ادوات نظامی دشمن را از بین بردند. هلاکت منافقین، هم فروغ خیالی آنها را خاموش کرد و هم پاسخ مناسبی بود به خیانت‌های چندساله یاران رجوی.
مرصاد، پنجم مردادماه را برای ما جاویدان کرد. حالا هروقت به این روز بزرگ می‌رسیم، ابتدا فهرست بلندی از خیانت‌های منافقین خاطرمان را مکدر می‌کند ولی خیلی زود یاد شکست سنگینشان در کرمانشاه می‌افتیم و کمی دلمان آرام می‌شود. یاران رجوی علاوه بر ترور و خرابکاری در کشور، کمک‌های اطلاعاتی و عملیاتی بسیاری به صدام کردند. یاد سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به خیر که در روز مرصاد، پشت منافقین را به خاک رساند.
حمید بناء - پژوهشگر و نویسنده
عراق روز 31 تیر، یعنی سه چهار روز بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، لشکرهای پیاده و زرهی‌اش را وارد استان خوزستان کرد. منافقین هم با حمایت بعثی‌ها روز سوم مرداد وارد خاک کشورمان شدند. مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین به نیروهایش وعده داده بود بدون مزاحمت و در عرض دو روز، از مسیر باختران، همدان و قزوین به تهران خواهند رسید. برنامه‌ای که باور کردنش عجیب‌تر از طراحی آن است. به هرحال پیاده‌نظام منافقین وعده‌های مسعود و مریم رجوی را باور کردند و زدند به خط ولی برخلاف حرف‌های رجوی، خبری از استقبال و خوش‌آمدگویی مردم نبود.
در این سوی میدان، قوای نظامی ما به سرعت خودشان را به منطقه رساندند. روز پنجم مردادماه همه چیز آماده سرکوب منافقین شد. در گام اول تیپ‌ها و لشکرهای سپاه و ارتش نیروهای دشمن را محاصره کردند. سپس مسیر پیشروی ارتش رهایی رجوی، در محلی به نام تنگه چهارزبر مسدود شد. با این همه ضربه نخست و دندان‌شکن را خلبانان هوانیروز و نیروی هوایی به آنها زدند. آن روز بچه‌های ما صدها دستگاه تانک و خودرو زرهی و ادوات نظامی دشمن را از بین بردند. هلاکت منافقین، هم فروغ خیالی آنها را خاموش کرد و هم پاسخ مناسبی بود به خیانت‌های چندساله یاران رجوی.
مرصاد، پنجم مردادماه را برای ما جاویدان کرد. حالا هروقت به این روز بزرگ می‌رسیم، ابتدا فهرست بلندی از خیانت‌های منافقین خاطرمان را مکدر می‌کند ولی خیلی زود یاد شکست سنگینشان در کرمانشاه می‌افتیم و کمی دلمان آرام می‌شود. یاران رجوی علاوه بر ترور و خرابکاری در کشور، کمک‌های اطلاعاتی و عملیاتی بسیاری به صدام کردند. یاد سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به خیر که در روز مرصاد، پشت منافقین را به خاک رساند.
حمید بناء - پژوهشگر و نویسنده
ضمیمه نوجوانه
