حذف بیبضاعتها در چرخه آموزشی
نتایج کنکور1401 یک دنیا حرف در دلش دارد، اینکه دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان در کسب رتبههای برتر پیشتازند، غیردولتیهای خاص با فاصلهای قابلملاحظه آنها را تعقیب میکنند و مدارس نمونهدولتی و دولتی عادی نیز لنگلنگان در رتبههای سوم و چهارم قرار دارند، آنهم با سهمی که موفقیت ناچیزشان را به نمایش میگذارد. رتبههای زیر3000 کنکور همواره بهعنوان رتبههای برتر شناخته میشوند که سالهاست عمده این رتبهها به دانشآموختگان مدارس سمپاد وغیردولتیهای پرآوازه اختصاص دارد بهطوریکه در کنکور سال گذشته مدارس استعدادهای درخشان 10.8درصد بیشتر از سهم خود(نسبت شرکت کنندگان به قبول شدگان) در رتبههای زیر3000 قرار گرفتند. در کنکور امسال نیز آنطور که تسنیم گزارش داده سهم مدارس سمپاد و غیردولتیهای خاص از 40رتبه برتر کنکور به این قرار است: مدارس استعدادهای درخشان 72.5درصد و غیرانتفاعیها 22.5درصد. حالا اگر این آمارها را کنار سهم مدارس نمونهدولتی و دولتیهای عادی قرار دهیم شکافها عمیقتر میشود زیرا این مدارس امسال هرکدام موفق شدهاند فقط 2.5درصد از 40رتبه برتر کنکور را بهدست بیاورند.
وضعیت پرداخت سرانههای دانشآموزی در سالهای اخیر نیز موید این گفتههاست بهطوریکه بعد از 10سال وقفه، این سرانه همزمان با اجلاس مدیران و روسای آموزشوپرورش کشور پرداخت شد، آنهم نه سرانهای چرب و دندانگیر بلکه مبلغی معادل 250میلیارد تومان برای حدود 100هزار مدرسه که با سرانه ابلاغی 394میلیاردی برای سال 1401 نیز فاصلهای معنیدار دارد. این در حالی است که مدارس سمپاد بهعنوان مدارس دولتی خاص به لحاظ بودجهای مشکلی که برایشان سنگاندازی کند، ندارند و مدارس غیردولتی خاص هم که از پشتیبانی مالی صددرصدی خانوادهها برخوردارند از هیچ تلاشی برای پیشرفت تحصیلی محصلان خود فروگذار نمیکنند.
موفقیتهای برآمده از جغرافیا
البته در مواجهه با این اوضاع که عمدتا تحت عنوان بیعدالتی آموزشی تفسیر میشود، کسانی هستند که آنرا به غلظتی که برخی منتقدان مطرح میکنند، نمیدانند. رضا نهضت، کارشناس مسائل آموزشوپرورش یکی از این افراد است که به ما میگوید: «اگر مدارس سمپاد موفقیت زیادی در آزمونهای سراسری و حتی امتحانات نهایی کسب میکنند طبیعی است زیرا دانشآموزان این مدارس استعدادهای برتر کشور هستند و اگر در مدارس دولتی عادی نیز درس میخواندند همین نتایج را کسب میکردند.»
این گفته البته خالی از حقیقت نیست زیرا صاحب استعداد برتر سرانجام یا راهی خواهد ساخت یا راهی خواهد یافت اما بااینحال نمیتوان از پرورش استعداد و هدایت درست آن که سهم زیادی در موفقیت دارد غفلت کرد، همانطور که نباید توزیع نامناسب امکانات و در دسترس نبودن آموزش یکسان در کشور را بهعنوان مولفهای در ناموفق بودن دانش آموزان مدارس دولتی عادی از نظر دور داشت. نتایج کنکور1401 در این باره نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد و بهوضوح از تاثیر عنصر جغرافیا در کسب رتبههای برتر پرده برمی دارد. آن طور که تسنیم گزارش میدهد در کنکور 1401شهر تهران بیشترین سهم را از رتبههای برتر کسب کرده و 2.4 برابر سهم خود از رتبههای برتر سهم داشته و پس از آن استان یزد با 2.2درصد و خراسان جنوبی با 1.4برابر سهم خود.
حالا در نظر بگیرید که سهم استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خوزستان از کسب رتبههای برتر به ترتیب 0.16، 0.31 و 0.35درصد است که هیچ تناسبی با جمعیت دانشآموزی این استانها و تعداد شرکت کنندگانشان در کنکور ندارد. این درصدهای ناچیز زمانی بیشتر به چشم میآیند که علی جعفری، کارشناس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش بهطور ویژه در مورد استان سیستان و بلوچستان میگوید سهم این استان از رتبههای برتر کنکور امسال باید یک درصد باشد، نه 0.016درصد.
بیعدالتی آموزشی وجود دارد
تنوع مدارس در کشورمان یک چالش جدی است، چراکه دانشآموزان را براساس طبقه خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی طبقهبندی میکند، حال آن که در فنلاند که کارآمدترین نظام آموزشی را در جهان دارد فقط یک نوع مدرسه هست و آموزش برای همه یکسان است. در کشور ما بعد از اجرای نظام 3-3-6، طرح شهاب نیز مطرح شد که شناسایی و هدایت استعدادهای برتر را در دوره ابتدایی هدفگذاری کرده بود به طوری که اگر یک دانشآموز در منطقهای محروم درس میخواند اما صاحب استعدادی برتر در زمینههای مختلف بود، شناسایی و بدون جداسازی پرورش داده میشود. طرح شهاب اما چند سالی است چنان از رونق افتاده که تقریبا هیچ حرفی از آن زده نمیشود که البته تعطیلی مدارس و رواج آموزش مجازی در دو سال کرونایی در آن بی تاثیر نبوده است.
بنابراین زمانی که طرح شهاب (به هر دلیل) فراگیر نمیشود و حتی زمانی که این طرح در اوج اجرا قرار داشت، عمدتا بهصورت فرمالیته در مدارس اجرا میشد، نمیتوان به شناسایی استعدادهای برتر در همه مدارس حتی در محرومترین نقاط کشور دل بست. اینجاست که بحث بیعدالتی آموزشی بار دیگر مطرح میشود، موضوعی که حتی خوشبینترین کارشناسان نیز بر آن صحه میگذارند. رضا نهضت به ما توضیح میدهد: «کم نیستند مدارس دولتی عادی که بعضا تا آبان معلم ندارند یا از معلمان بازنشسته و نهچندان باکیفیت استفاده میکنند و چون آموزش و پرورش، دستمزد آنها را با تاخیر میپردازد، گاهی در میانه سال تحصیلی، کلاس درس را رها میکنند و میروند یعنی اتفاقی که نمونهاش را هرگز نمیتوان در مدارس سمپاد یا غیرانتفاعیهای خاص مشاهده کرد.»
علی جعفری نیز در گفتوگو با تسنیم از بیعدالتی آموزشی و تعریف این عدالت میگوید: «اکنون مسأله ما کیفیت نیست بلکه مسأله اصلی عدالت است. موضوع مهم این است که آیا منابع موجود عادلانه توزیع شده یا خیر؟ عدالت، کیفیت را ایجاد میکند و اگر منابع بهصورت عادلانه توزیع شود همه دانشآموزان رشد میکنند و بهدنبال عدالت ایجاد شده به کیفیت هم میرسیم. پس عدالت آموزشی به این معناست که آموزش به خصوصیات زمینهای مانند خانواده و ثروت بستگی نداشته باشد.» البته چون توزیع امکانات میان مدارس کشورمان عادلانه نیست حتما تا سالهای بعد نیز باید کنکور را به همین صورت فعلی تفسیر کنیم، یعنی این که استعدادهای برتر بهواسطه تواناییهای فردی خود و محصلان مدارس غیردولتی خاص بهسبب وضعیت مالیشان صدرنشین میشوند.
مریم خباز - گروه جامعه