جوانگرایی و حضور محسوس و حداكثری جوانان فیلمساز امیدواریهایی را درباره یك جریان جدید سینمایی ایجاد كرده است
فیلمسازهای دهه شصتی مدعیان جدی سیمرغ چهلم
اینكه 17 فیلم از 22 فیلم بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر، كار فیلمسازان جوان و عمدتا فیلم اولی یا دومی و در ابتدای راه فیلمسازی باشد، در نگاهی مثبت و در صورت دیدن نیمه پر لیوان، نشاندهنده اعتماد به نسل جوان و فردای سینمای ایران است كه میتوانند به شكل موثری ادامهدهنده راه پیشكسوتان فیلمسازی باشند. اگر این میزان از جوانگرایی، درمجموع نتیجه غافلگیركننده و ثمربخشی در جشنواره فیلم فجر پیش رو داشته باشد، ضمن اینكه باعث سربلندی هیات انتخاب میشود، در ادامه هم امیدواریهایی را درباره حضور نسل جوان تقویت میكند. پیشتر بحثهایی درباره احتمال نبود بخشی به نام نگاه نو (ویژه فیلمهای اول فیلمسازان) در جشنواره امسال فیلم فجر مطرح بود، اما با انتشار فهرست بخش اصلی و مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ)، عملا وجود بخش نگاه نو را منتفی كرد و حضور پرتعداد جوانان فیلمساز در این بخش، ایجاد بخش مجزایی برای این گروه از كارگردانها را بیمعنی و غیركاربردی میكرد. حالا با سودای سیمرغی طرفیم كه خودش یك نگاه نوی درجه یك است. حالا كه این جوانگرایی بارز و محسوس در چهلمین جشنواره فیلم فجر رخ داده، چرا از آن استقبال نكنیم و نیمه پر لیوان را نبینیم؟ آن هم باوجود درخشش برخی جوانهای فیلمساز همچون محمدحسین مهدویان و سعید روستایی و دیگران در گام اول فیلمسازی و در همین بخش نگاه نو. ضمن اینكه بهویژه در این سالهای اخیر، هرچقدر برخی بزرگان و چهرههای باتجربه فیلمسازی، متاسفانه حضور ناامیدكنندهای در فیلمسازی داشته و دارند، معمولا فیلمسازان جوان و فیلم اولی یا فیلم دومی، عملكرد بهتر و امیدواركنندهتری داشتهاند.
سیدجمال ساداتیان از تهیهكنندههای خوشنام و موفق سینما درباره این میزان از جوانگرایی در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر و حجم زیاد و غالب فیلم اولیها و فیلم دومیها به جامجم میگوید: «بعید میدانم كسی مخالف حضور نسل جوان در سینما باشد، چون این نسل جوان است كه آینده هر كاری را میسازد. كسانی كه امروز به عنوان پیشكسوت از آنها یاد میكنیم، چند صباح پیش نسل جوانی بودند كه آمدند و در سالهایی پدیدههای جشنواره فیلم فجر شدند، فیلمسازانی مثل آقای حاتمیكیا، آقای مهدویان، آقای روستایی و... این فیلمسازان در سالهای اولی كه وارد سینما شدند، بهخاطر نوآوری و خلاقیتهایی كه داشتند، باعث رونق دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر شدند و توانستند جریان جدیدی را در سینمای ایران رقم بزنند.» ساداتیان كه از جمله تهیهكنندههایی است كه حمایت از فیلمهای اول یا دوم فیلمسازانی چون برف روی كاجها (پیمان معادی)، جامهدران (حمیدرضا قطبی) و متری شیش و نیم (سعید روستایی) را در كارنامه دارد، ادامه میدهد: «فارغ از حضور امیدواركننده جوانان فیلمساز در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر، شاید كمی حضور قدیمیهای فیلمسازی كه صاحب تجربه شدند، در این دوره كمرنگ باشد. انتظار داشتم چهار پنج كارگردان شناختهشده دیگر هم در این جشنواره حاضر باشند و حضورشان باعث رونق بیشتر این رویداد مهم سینمایی شود كه در دهه فجر برگزار میشود. چون ما در آستانه 43 سالگی پیروزی انقلاب هستیم، شاید اگر فیلمهای این فیلمسازان هم در جشنواره حضور پیدا میكرد، تنور این رویداد داغتر میشد. به نظرم حضور آن فیلمسازان و فیلمها در كنار آثار حاضر و فیلمهای فیلمسازان جوان، میتوانست جنس جشنواره را جورتر كند. چون دهه فجر ما با برگزاری جشنواره فیلم فجر، رونق و رنگ و لعاب بیشتری میگیرد، بنابراین اگر فیلمهای این چند كارگردان هم به جشنواره میرسید، گرما و جذابیت این رویداد بیشتر میشد. اما درمجموع این از لزومات بقای سینماست كه نسل جدید وارد شود و اندیشههای جدید به این فضا تزریق كند.»
نسل جدید با ایدههای جدید میآیند
عبدالحسن برزیده، كارگردان سینمای ایران نیز در گفتوگو با جامجم نیز این انتقاد را كه غیبت برخی فیلمها و نامهای مطرح در جشنواره فیلم فجر، باعث ضعف جشنواره میشود، میگوید: «من با این اتفاق مشكلی ندارم و به نظرم این امر به خودی خود اتفاق خوبی است، چراكه با گذشت زمان افرادی كه از قبل حضور داشتهاند، باتجربهتر میشوند ولی ممكن است خسته شوند ایدههایشان تمام شود یا پیر شوند و نتوانند موفقیتهای گذشته را تكرار كنند. ولی از طرف دیگر نسل جدید با ایدههای جدید، پرتلاشتر و شاید قویتر نیز وارد جشنواره میشوند.» او نگاه خود را نسبت به این مساله جزئیتر میكند و ادامه میدهد: «اما از طرف دیگر ما در جشنواره همچنان فیلمسازان پیشكسوتی داریم كه با وجود اینكه جوان نیستند، ولی چنان پیر هم نیستند كه نتوانند فیلمهای خوبی بسازند و هنوز شور و ایدههای نو برای فیلمسازی دارند كه حضورشان نداشتنشان در جشنواره امسال ممكن است معانی مختلفی داشته باشد. یكی از این معانی، این است كه فیلمسازان قدیمیتر به فروش در گیشهها توجه بیشتری دارند. یكی از معانی دیگر این امر، میتواند این باشد كه سرمایهگذاری روی فیلمسازان پیشكسوت سخت شده است.»
برزیده همچنین معتقد است برخی فیلمسازان جوان گاه با سرمایه شخصی وارد این حوزه میشوند و این ازجمله دلایل حضور نامهای جدید در جشنواره است. وی میگوید: «برخی از این سرمایههای شخصی از طریق سرمایهگذاریهای خانوادگی برای فیلمسازی افراد جوانتر تأمین میشود، همچنان كه پدر مادرها دوست دارند برای فرزندانشان ماشین مدل بالا بخرند، بدشان نمیآید فرزندشان كه به سینما علاقه دارد، یك فیلم هم بسازد یا اینكه پول برخی از این فیلمها از بیرون وارد سینما میشود، البته متاسفانه در مواردی هم پولشویی است كه این مورد میتواند شامل نسل گذشته فیلمسازی هم باشد و فیلمسازان قدیمی نیز در معرض این آسیب هستند. اما روی هیچكدام از مواردی كه بیان شد، نمیتوان تحلیل قطعی داد، زیرا من هم در این زمینه تحقیق نكردهام. ولی به هرحال این امر نشاندهنده ایرادی در بخش تهیهكنندگی است. »
برزیده ادامه میدهد: «حضور فیلمسازان جوان با بودجه شخصی، به تنهایی میتواند اتفاق مثبتی نیز رقم بزند و چهبسا در سالهای قبل ما شاهد این اتفاقات مثبت هم بودهایم و از نامهای جدید، كارهای قوی و لذتبخشی را دیدهایم. خیلی از فیلمسازان جوان ما در سالهای گذشته هم نشان دادهاند كه حضور نامهای جدید جز در موارد معدود، هیچوقت محل ایراد نبوده است و ما گاهی به مواردی برخوردهایم كه با حضور بازیگران كمآشناتر، همچنین به دور از خرجهای هنگفت؛ فیلمهای تماشایی و خوبی ساختهاند.»
پدیدههاینگاهنودردهه90
سی و نهمین دوره: ارسلان امیری (زالاوا) بهترین كارگردان اول، حسین دارابی (مصلحت) دیپلم افتخار، سیاوش سرمدی (منصور)
سی و هشتمین دوره: محمد كارت (شنای پروانه) بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، سعید ملكان (روز صفر) جایزه ویژه هیات داوران، بهترین فیلم از نگاه ملی و بهترین فیلم اول، بهمن و بهرام ارك (پوست) بهترین فیلم هنر و تجربه، امیرعباس ربیعی (لباس شخصی)
سی و هفتمین دوره: همایون غنیزاده (مسخرهباز) بهترین فیلم اول، حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری (جاندار)، آرش لاهوتی (روزهای نارنجی)
سی و ششمین دوره: رضا مقصودی (خجالتنكش) بهترین كارگردان فیلم اول
سی و پنجمین دوره: منیر قیدی (ویلاییها) استعداد درخشان بهترین فیلم اول
سی و چهارمین دوره: سعید روستایی (ابد و یك روز) بهترین كارگردانی سودای سیمرغ و بهترین كارگردانی نگاه نو و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، محمدحسین مهدویان (ایستاده در غبار) بهترین فیلم سودای سیمرغ و جایزه ویژه هیات داوران بخش نگاه نو، احسان بیگلری (برادرم خسرو)، مجید توكلی (متولد 65)، سیدجمال سیدحاتمی (لاك قرمز)، حمیدرضا قربانی (خانهای در خیابان چهل و یكم)، سیدهادی محقق (ممیرو)
سی و سومین دوره: وحید جلیلوند (چهارشنبه 19اردیبهشت)، امیرحسین عسگری (بدون مرز)، حمیدرضا قطبی (جامهدران)
سی و دومین دوره: جمشید محمودی (چند متر مكعب عشق) بهترین فیلم و بهترین كارگردانی نگاه نو، نیما جاویدی (ملبورن)، هومن سیدی (سیزده)، آزیتا موگویی (تراژدی)، برزو نیكنژاد (ناخواسته)، محمدهادی نائیجی (حق سكوت) بهترین فیلمنامه نگاه نو
سی و یكمین دوره: بهروز شعیبی (دهلیز) بهترین فیلم نگاه نو، هادی مقدمدوست (سر به مهر) بهترین كارگردانی نگاه نو، بهنام بهزادی (قاعده تصادف) بهترین فیلمنامه در بخش ملی، بهترین فیلم، بهترین كارگردان و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بخش بینالملل
سیامین دوره: رضا عطاران (خوابم میاد) بهترین كارگردانی نگاه نو، مانلی شجاعیفرد (میگرن) لوح تقدیر بهترین كارگردانی نگاه نو، پیمان معادی (برف روی كاجها) بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بهرام عظیمی (تهران 1500) بهترین دستاورد فنی هنری، مهرداد غفارزاده (گیرنده) بهترین فیلمنامه
به تیتراژ دقت نکنید!
چند روز پیش فیلمهای بخش مسابقه چهلمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد، ۲۲ فیلمی كه سودای سیمرغ دارند و بسته به تركیب و نظر هیات داوران، ممكن است نامزد یا برنده شوند. بلافاصله پس از اعلام این لیست، برخی نظرات مخالف منتشر شد و البته همچنان ادامه دارد. بیشتر در اینباره كه كارگردان بسیاری از فیلمها، نامآشنا نیستند، تهیهكنندهها مشكوكاند، حتی كار به كشف روابط فامیلی و ردیابی انحصارطلبی در سینمای ایران هم رسید و با همین مبانی استدلالی، به نتیجهگیریهای شتابزده در مورد كیفیت فیلمها و كل جشنواره هم رسیده و پیشاپیش آن را بهاری بیرمق دانستهاند كه سال بیبار سینمای ایران را میتوان از آن پیشبینی كرد؛ بهویژه پس از دو سال خاموشی تلخ و اجباری چراغ سینمای ایران به دلیل كابوس فراگیر كرونا.
به عنوان منتقد فیلم عرض میكنم كه آنچه مبنای ارزیابی كیفیت فیلم است، فقط و فقط خود فیلم است، نه نامهایی كه در تیتراژ نوشته شده است. تا وقتی فیلمها را ندیدهایم، هرگونه پیشداوری؛ عجولانه، ناكارآمد و كمارزش است و اصلا چرا باید اصرار داشته باشیم كه پیش از فیلمها، آنها را تحقیر و مطرود كنیم؟! حتی برعكس، ستایش پیشاپیش آثار براساس نامداری و پیشكسوتی سازندگانشان رویه ناصوابی است. نمونهها در این باب كم نیستند. شاید همان نامهای تازهوارد، همه را غافلگیر كنند. سعید روستایی و «ابد و یك روز» كه یادمان نرفته و چهبسا آدممعروفها، فیلمهایی بسازند كه باعث شگفت معكوس شوند. معروفترین مثالش هم مسعود كیمیایی است؛ با فیلمهایی كه در چند دهه اخیر ساخته. با این وجود حتی، نباید گمان كرد فیلم آخر ایشان كه قرار است در جشنواره امسال به نمایش درآید، پیشاپیش مایوسكننده است. چهبسا شاهكاری شده باشد و همه خوشحال شویم.
من خودم همواره در سی دوره جشنوارهای كه از سال ۷۰ تاكنون تجربه كردهام، خوشبینانه، در انتظار تماشای فیلمهای خوب، خیلیخوب، حتی شاهكار هستم و معمولا پس از هر جشنواره، فیلمهایی برای انتخاب، وجود داشتهاند. بارها پیش آمده فیلمی را به دلیل ناشناختگی عوامل سازنده و نبود كنجكاوی كافی در اهالی رسانه در زمان نامناسبی نمایش دادهاند، عده كمی دیدهاند و بعد معلوم شده چه فیلم درخشانی بوده و همه به دنبال نمایش دوباره و دیدار آن بودهاند، گاه برعكس، فیلم بزرگان را كف سالن نشسته و دیدهاند و بعد، پشیمان از وقتی كه هدر رفته است.
حرفم این نیست كه تهیهكننده یا سرمایهگذار اهمیت ندارد. كشف روابط پنهان، پولشوییها، سرمایههای كثیف، مافیای ساخت و نحوه توزیع كلان سرمایههای غیرخصوصی، نیاز مهم سینمای ایران برای ایجاد فضایی عادلانه و شایستهسالار است. اما اینها مبنای «نقد فیلم» نیست. اگر فیلم خوبی با سرمایه و روابط بدی ساخته شود، باعث نادیدهانگاری كیفیت فیلم نمیشود. ضمن اینكه خوب بودن فیلم به معنای تبرئه گناهكاریهای منتهی به ساخت آن نیست، حتما باید محاكمه و مجازات شوند، اما این مجازات به معنای ندیدهانگاری كیفی فیلم نیست. كمااینكه تهیهكننده شاهكار «درباره الی» سالها بعد به عنوان متهم مالی در دادگاه حاضر شد، البته نه به دلیل آن فیلم. اصلا فرض كنیم هیتلر، فیلم درخشانی ساخته باشد؛ فرض محال كه محال نیست. جنایات او باید جدا از نقد فیلمی كه ساخته ارزیابی شود و این دو، لازم و ملزوم هم نیستند. اجزای مختلف را باید جداگانه بررسی كرد.
اصالت «نقد فیلم» نباید با هیچ حاشیهای مخدوش شود. پیشنهاد میكنم تا تماشای فیلمهای جشنواره، نه ساز مخالف در دست بگیریم و نه شیپور ستایش بزنیم. صبر كنیم، ببینیم و بعد نظر بدهیم. حتی اگر پس از جشنواره معلوم شود كه همان پیشبینیهای منفی درست بوده و همه فیلمها مزخرف باشند (كه خیلی بعید است)، دلیلی بر درستی چنین روشی نیست. با یكی دو ماه صبوری، هیچ بنیانی سست نمیشود و هیچ امتیازی از كسی سلب نمیشود.
-
من همیشه خوش به حالمه!
-
گور به گور ابدی
-
فیلمسازهای دهه شصتی مدعیان جدی سیمرغ چهلم
-
سم شایعه بر محصول ایرانی
-
یک قرن حقکشی بابت دفاع از حق
-
کودکان در آستانه واکسیناسیون سراسری
-
سال شکست مدعیان
-
صدر جدول سرخابی شد
-
حماسه 9دی، پایان 8 ماه فتنهگری بود
-
تلخی بیپایان
-
رسانه انقلابی و جهاد تبیین
-
بازتاب حماسه 9 دی در ادبیات