امام در پاریس چه نظری درباره آمریکا داشت؟

تحلیلی بر صحبت‌های امام‌خمینی(ره) درباره مبانی انقلاب اسلامی پیش از بازگشت به ایران

امام در پاریس چه نظری درباره آمریکا داشت؟

مادر همه سیاست‌های ضد آمریکایی، سخنرانی‌های امام در پاریس است. روزی نیست که نام جیمی کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) به زبان امام نیاید. روزی نیست که امام علیه آمریکا چیزی نگوید. اصل برای امام شاه است یا آمریکا؟ به جملات زیر دقت کنید:
«الان ما سروکارمان با آمریکاست. اینهای دیگر شاخ و برگش هستند. شاه یکی از شاخه‌های آمریکاست. این نوکر است. نوکر است. المامور معذور. توی سرش می‌زنند، باید بکند.» (۲۹ مهر 1357)
از این شفاف‌تر دیگر ممکن نیست. حرف اصلی امام این است که «آمریکا هم باید[از کشور] برود.» چون «مملکت مال خودمان است.»
کارتر می‌گفت ما می‌خواهیم به ملت ایران آزادی بدهیم. امام پاسخ می‌داد: «آقا ما آزادی نمی‌خواهیم! یعنی آن آزادی مد نظر کارتر را نمی‌خواهیم.»
به نظر امام، کارتر «استاد اعظم شاه» بود. نظر امام این بود که آمریکا منافع ایران را غارت می‌کند و اگر چیزی باقی می‌ماند به «جیب عائله شاه» می‌رفت.
«آقای آمریکا»...«دستت را بردار. ما خودمان اینها را هر جور دلمان می‌خواهد اداره می‌کنیم. می‌گوید: نمی‌توانید! خوب به تو چه؟ من عبایم را نمی‌توانم درست بپوشم، به شما چه ربط دارد؟ حال آن‌که شما دروغ می‌گویید؛ شما نمی‌گذارید.»
امام می‌گفت: اگر خاکریز اول شاه است، خاکریز دوم هم آمریکاست. «این سدی که جلویش محمدرضا شاه است، عقبش سد کارتر است. وقتی شکسته بشود آن وقت سعادت است.» (۲۹ مهر 1357) والا آنچه آقای کارتر می‌گوید‌ جزو «فکاهیات» است. (۳۰ مهر 1357)
از شواهد این طور فهمیده می‌شود امام سخنان کارتر را مطالعه و علیه‌اش موضع‌گیری جدی دارد.
«به منطق کارتر این همه فریادی که دارند‏‎ ‎‏مردم می‌زنند، از این است که تُخَمه‏ (سوء هاضمه) کردند برای آزادی! آزادی اینقدر به اینها دادند‏‎ ‎‏که اینها دیگر نمی‌توانند هضمش بکنند! فریاد می‌زنند! خوب، این حرف‌ها، حرف‌های‏‎ ‎‏آنهاست دیگر. کارتر در چند روز پیش از این همین را گفت. در روزنامۀ ما نقل کردند که‏‎ ‎‏می‌گوید یک «آزادی تندی» به مردم داده است و از این جهت منشأ اختلاف مردم با او‏‎ ‎‏این است! این همه داد می‌کنند «آزادی» برای این است!‏» (۷ آبان 1357)
امام می‌گفت: «ما اصل گفتنمان این است که‏‎ ‎‏آمریکا نباید باشد. نه آمریکا تنها، شوروی هم نباید باشد؛ اجنبی نباید باشد. منطق ما‏‎ ‎‏این است و فریاد ما هم همین است.» (۲۹ مهر 1357)
امام به شوروی هم می‌تاخت. امام بر این باور بود: کمونیسم «مخدر است نه قرآن.» امام از همان‌جا خطر کمونیسم و شوروی را بارها گوشزد می‌کند. با آن‌که جریان‌های کمونیستی علیه شاه اقدام می‌کردند، ولی امام به خاطر چنین منفعتی سکوت نمی‌کرد و نظرش را صریحا می‌گفت.
«آقای لنین...گفته‌اند که چرتکه می‌انداخته است که...یکی افراد، هر که به اندازه خرجش درمی‌آورد حق زندگی دارد؛ هر که کسر دارد این را بکشید! بیاندازیدش توی دریا! این تز اوست؛ این آدم دوست، این است!» (۳۰ مهر 1357)
«من خودم این را دیدم که لشکر او یعنی نیروهایی که آنها فرستاده بودند، لشکرهای آنها ـ‌از تقریبا بین راه خراسان تا خراسان و آن طرف‌ها مال شوروی بود‌ـ من خودم در راه خراسان دیدم که اینها برای یک سیگار گدایی می‌کردند. آن وقت قارداش می‌گفتند به آنها! برادر! برادر! چه برادری؟ این مکتب می‌خواهد این بیچاره‌ها را خواب کند و از آنها بخورد.» (۳۰ مهر 1357)
در سخنرانی‌های پاریس امام سیاست نه شرقی نه غربی عیان است. امام در بیشتر صحبت‌ها روی سخنش با آمریکاست و سیاست‌های این کشور را تخطئه می‌کند. عملا دموکراسی و آزادی مورد نظر آمریکایی‌ها را رد می‌کند. امام در برابر سیاست‌های مزورانه روسیه آن روز هم با تندی صحبت می‌کند. دلیل این تأکید امام این بود که «ابتلای ما اساسش اجانبند.» (۳۰ مهر 1357) ما می‌خواهیم دست آمریکا را قطع کنیم. (آبان 1357 در گفت‌وگو با نماینده ضیاء‌الحق)
امام انگلستان را هم فراموش نمی‌کرد. در بعضی از خطاب‌ها انگلستان هم کنار آمریکا می‌نشیند. «مراتع سر سبز خوب ما را به ملکه انگلستان و چند نفر دیگر واگذار کرده‌اند...هر چیزش الان یک طعمه‌ای است که مثل این سگ‌های لاشخور که دور این طعمه‌اند، هر کس می‌کشد طرف خودش.» (۲ آبان 1357)
«به مردم بگویید...ایران الان وضعش چه جور است؛ گرفتاری مردم زیر سر آقای کارتر و امثال اینهاست؛ زیر سر شوروی و امثال اینهاست. او گاز ما را دارد می‌برد و او نفت ما را می‌برد. غارت دارند می‌کنند. اینها را به مردم بگویید...خیال نکنید ما حالا اینجا هستیم و الحمدا... راحت! نخیر. شما مسوولید.» (۳۰ مهر 1357)
«حرف ما این است که این یاغی را اینها بالای سر ما گذاشتند. انگلستان از آن طرف‏‎ ‎‏تأییدش می‌کند و آمریکا از آن طرف تأییدش می‌کند، چین از آن طرف تأییدش می‌کند‏‎ ‎‏و شوروی از آن طرف تأییدش می‌کند. همه هم برای منافع خودشان است. نوکری از این‏‎ ‎‏احمق‌تر و بهتر برای آنها نیست که همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد.‏‎ ‎‏گازش را شوروی ببرد و نفتش را آمریکا و انگلستان ببرد؛ و هر کس یک گوشه‌اش را‏‎ ‎‏گرفته، دارد می‌برد.» (۲ آبان 1357)
امام خطاب به دانشجویان گفت: به شرق و غرب تکیه نداشته باشید. روی پای خودتان بایستید. (۴ آبان 1357) امام ده‌ها بار در پاریس کمک اعراب و لیبی به انقلاب اسلامی را رد کرده است. چون «من با شاه با یک قلم و چند صفحه کاغذ مبارزه می‌کنم‏‎ ‎‏و اگر من یکوقت محتاج به کمکی باشم ملت من به من کمک خواهد داد.» (۲۲ دی 1357)
امام بر این باور بود که اجانب در آخر کار برخورد درستی با عمال خود نخواهند داشت. امام بارها از رضاشاه مثال می‌آورد:
«کشتی که این رضاخان را بردند مال حمل دواب بود؛ یعنی مال حیوانات. این را من نقل می‌کنم از یک کسی که او از یک صاحب منصب نقل کرده که همراه او بوده‌ـ کشتی‌ که مال نقل حیوانات بود، آمدند متصل کردند به این کشتی که این حیوان تویش بود؛ بعد گفتند پاشو بیا اینجا!» (۳۰ مهر 1357)
جو ضد آمریکایی و ضد شوروی در صحبت‌های امام غالب است. حتی به نظر می‌رسد ریشه مشکلات امام با شاه در همین مخالفت با دول غربی قابل تحلیل باشد. امام از این که شاه ایران در برابر قدرت‌ها کرنش می‌کند و از آنها حرف‌شنوی دارد عصبانی شد. شروع مخالفت امام با شاه هم بر سر قانون کاپیتولاسیون بود. جرقه انقلاب در این اظهار مخالفت زده شد. شاید اگر شاه ایران در برابر قدرت‌ها چهره مقاومی نشان می‌داد، امام چنین مبارزه سختی را آغاز نمی‌کرد.