حمله به امنیت روانی جامعه

حمله به امنیت روانی جامعه


تصاویر آن‌قدر دلخراش است که خود گویای مظلومیت مأمور پلیس است که به شکلی ناجوانمردانه شهید می‌شود. انگار قاتل هیچ ابایی از رفتارش ندارد و به‌راحتی مأمور پلیس را به شهادت می‌رساند. البته این اولین‌بار نیست که مأموران پلیس در درگیری با اراذل و اوباش یا صدمه جدی می‌بینند یا بر اثر شدت جراحات آن‌هم با سلاح سرد به شهادت می‌رسند. خصوصا به‌نظر می‌رسد در یک سال اخیر میزان حمله اوباش به پلیس شدت گرفته است. اراذل و اوباشی که بدون هیچ ترس و واهمه و نگرانی به‌راحتی به پلیس حمله می‌کنند.
این‌که این ماجرا چقدر به خلأهای قانونی بازمی‌گردد یا نیازمند تجهیز پلیس به امکانات و وسایل حفاظتی بیشتر است طبیعتا بر عهده کارشناسان نظامی و قضایی است. اما شکل بروز این هنجارشکنی‌ها و نقض قانون نیازمند ورود جدی‌تر رؤسای قواست. واکنش رئیس مجلس و نمایندگان نسبت به این موضوع نشان می‌دهد برای جامعه و افکار عمومی ادامه این روند امکانپذیر نیست.
جدا از خانواده مأموران پلیس که به‌واسطه گستاخی و شرارت اوباش عزادار بوده و پدر و فرزندشان را از دست داده‌اند آسیب روانی این اتفاق برای جامعه عمیق‌تر و شدیدتر است. ماجرای حمله به پلیسی که حافظ امنیت یک جامعه است خط قرمز همه کشورهاست اما برخورد با این ماجرا متفاوت است. یک روی این سکه شکل افراطی برخورد پلیس است که در آمریکا با آن مواجه هستیم تا جایی که حتی اگر پلیس آمریکا احساس خطر کند اجازه استفاده از سلاح و شلیک مستقیم دارد و روی دیگر سکه ملاحظات بسیار نیروهای پلیس ما در استفاده از سلاح است. شاید یک ترس غریزی از اتفاق‌های مشابه و گرفتاری‌های بعدش باعث شده تا آنان نتوانند در لحظه برای استفاده از سلاح تصمیم بگیرند. مثال عینی‌اش مأموران حفاظت محیط‌زیست در برخورد با شکارچیان مسلح است.
ماجرای نیروهای پلیس و افرادی که کارشان حفاظت و ایجاد امنیت است آن‌قدر مهم و حیاتی است که باید فکری عاجل برایش صورت گیرد. به نظر می‌رسد از آنجا که رئیس دستگاه قضا در مدت‌زمان کوتاه حضورش در عدلیه تصمیمات قاطع و جهادی گرفته است به نظر می‌رسد در این موضوع ورود جدی قوه قضاییه، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. حادثه تلخ شهادت مدافع امنیت علی‌اکبر رنجبر دردناک است و دردناک‌تر از آن جولان اشرار و اراذلی است که بدون ترس امنیت جامعه را هدف قرار داده‌اند.