پایان کارناوال سیاست‌پیشگی

پایان کارناوال سیاست‌پیشگی

کن هفتاد و پنجم درحالی به انتها رسید که حاشیه‌های بسیار بر متن آن غلبه داشت. حالا قله هنر سینما رسما و علنا میدان عرض‌اندام انواع و اقسام مطاع سیاست و تجارت اقلیت‌سازی و اکثریت‌سواری شده است. آیا از این هم عریان‌تر می‌شد کارناوال سیاست‌پیشگی راه انداخت؟ اوپنینگ این نمایش را یک ژنرال جنگی از قطب خودی رقم زد. میانه‌اش در تعلیق فمینیست‌ها بود و فینالش را بسته بسته برگزار کرد.اما فارغ از اتفاقات ریز و درشت پرهیاهو و جنجال‌های غیرسینمایی، در این دوره سینماگران کشورمان با فیلم‌های اجتماعی، جلوه‌ای پررنگ اما متناقض و سوال‌انگیز داشتند. با این‌که فیلم‌ها را ندیده‌ایم ولی از خلاصه داستان‌ها، تصاویر و ابراز نظر حاضران، می‌توان به رویکرد غالب آثار در زمینه فروپاشی خانواده و همداستانی با برخی شعارهای روز موردنظر برپاکنندگان جشنواره وقوف یافت و حتی جمع‌بست این رویداد را نوعی مانیفست سیاسی علیه داشته‌ها و مردم سرزمین‌مان تلقی کرد.بازتاب پرخبر و آکنده از زرق و برق فرش قرمز و مناسبات فیمابین سلبریتی‌ها در جشنواره کن (تا حد رفتار غیرمتعارف زن و شوهر سلبریتی ایرانی)، رسانه‌های داخلی را نیز تحت تأثیر قرار داد، رسانه‌هایی که با مایه‌های مرعوبانه و گرایشات جانبدارانه تنور سربازگیری از بدنه سینمای ایران برای جشنواره‌های خارجی را داغ‌تر کردند.

ولی فاجعه‌آمیزتر، موضع‌گیری و پروپاگاندای برخی رسانه‌ها، خصوصاً فضای مجازی و صدالبته جریان شبه روشنفکری سینما برای فیلمی زیرمتوسط (مطابق نمره منتقدان حاضر در کن) و بازیگر سربرآورده از یک بحران خصوصی بود. میدان‌داری سلبریتی حاضر در کن، فرصتی به دست این جماعت داد تا نقض حریم خصوصی او در دو دهه پیش را مستمسکی برای تاختن به مردم مظلوم و از همه جا بی‌خبر اقصی نقاط ایران قرار دهند.بی‌تردید، دست‌اندازی به حریم خصوصی هر شهروند و هم‌وطنی محکوم است و با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست اما سیبل‌کردن و حمله‌های ناجوانمردانه به قاطبه مردم پیرامون یک رویداد اخلاقی درون‌خانوادگی سلبریتی‌ها نیز به شدت مذموم و محکوم است. تحرکی که از انحراف و فردگرایی (اندیویدآلیسم) افراطی شبه روشنفکران در طول تاریخ نشأت می‌گیرد. جوگیرشدن «روشنفکران عوام» داخلی در مواجهه با تحرکات عنکبوتی ایام جشنواره، تبدیل به جریانی هماهنگ در قدیسه‌سازی از بازیگری پایین‌تر از معمولی و مقصرشمردن مردم معمولی شد. (عجیب‌تر این‌که برخی او را تا حد مریم مجدلیه صاحب موقعیت ظهور شمردند و ورود افتخارآمیز عنقریب او را به جشن نشستند). جریانی که ریشه در تاریخ دارد و همواره شکست‌های خود، در فرازها و تحولات اجتماعی سیاسی را متوجه مردم دانسته و حداقل اتهامات به توده‌ها را تحجر، عقب‌ماندگی و بی‌سوادی آنان ارزیابی و معرفی کرده است.مرور و نقبی به دالان‌های پشت سر، از مشروطه تا دهه بیست و سی و چهل و رویدادهای بعد از این نشان می‌دهد کج‌فهمی و فقدان درک «روشنفکران عوام» از مردم و آرمان‌هایشان، ارمغانی جز شکست فرا راهشان نداشته است. جریانی که همواره به جای آسیب‌شناسی و انتقاد از خود، مردم را عامل و مانع پیروزی خود معرفی کرده و با زشت‌ترین کلمات و خشن‌ترین لحن آنان را نواخته است.این‌که مردم به‌صورت فردی اشتباهاتی دارند و توده‌وار، در فرازهایی از تاریخ، گمراهی را بعضا تجربه می‌کنند، شکی نیست اما شواهد اثباتی نشان می‌دهد که برآیند حرکت توده‌ها درست، رو به جلو و کلا بالنده است، حالا در وقایعی مانند آنچه برای یک بازیگر رخ داده، مردم را عامل اصلی واقعه معرفی کردن به‌طوری که انگار این جماعت، دوربین را در خلوت بازیگر کار گذاشته‌اند و خود او بی‌گناه و مبرا از تقصیر بوده، دقیقا شمشیرکشیدن علیه مردم است. 

محمدتقی فهیم - منتقد سینما