مکتب فرانکفورت
گریزی نداریم که نوع قهرمانی آینتراخت فرانکفورت در لیگ اروپا را با پیشوند یک مکتب بخوانیم. درست مثل آنچه در زمینههای مربوط به فلسفه علوم اجتماعی، جامعهشناسی و نظریه اجتماعی مطرح است. تیم فوتبال آینتراخت فرانکفورت سال عجیب فوتبالی را پشتسر گذاشت. درست از زمانی که از مرحله گروهیاش در این لیگ صعود کرد در جدول بوندسلیگا به هیچ تیمی نه نگفت و همه تیمها توانستند از این تیم امتیاز بگیرند، در 10بازی آخرش در بوندسلیگا نتوانست حتی یک برد کسب کند اما پنجشنبه همان شنبههایی که فرانکفورت به تیمهای آلمانی میباخت تیمهای قدرتمند اروپایی را با شکست بدرقه میکرد، از تیم مدعی بارسلونا بگیرید تا بتیس اسپانیا و وستهام انگلیس. این رویه حتی در فینال هم ناباورانه بود چرا که تیم اسکاتلندی در فینال به نوعی دست بالا را داشت و حتی گل اول را هم زد اما فرانکفورت توانست با یک بازگشت سریع کار را به ضربات پنالتی بکشاند و بالاخره بعد از 24سال که توانسته بود به فینال یک لیگ اروپایی راه یابد جام قهرمانی را بالای سرش ببرد. حالا باید تئوریسینها و کارشناسان فوتبالی در کنار مکاتب دیگر فوتبال از جمله توتال فوتبال که هلند از دهه 70 آغاز کرد یا همان تیکیتاکای اسپانیاییها و کاتاناچیوی ایتالیاییها در دهه 90، مکتب فوتبال فرانکفورت را هم قرار بدهند، مکتبی که تیمهای متوسط چه به لحاظ سرمایه و چه به لحاظ سطح بازیکنان را میتواند در صدر یکی از لیگهای معتبر اروپایی بنشاند.
تیتر خبرها